کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میاسم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میاسم
لغتنامه دهخدا
میاسم . [ م َ س ِ ] (ع اِ) ج ِ میسم . (منتهی الارب ، ماده ٔ وس م ) (ناظم الاطباء). ج ِ میسم به معنی آهن داغ و خوبی و زیبایی . (آنندراج ). رجوع به میسم شود.
-
جستوجو در متن
-
میسم
لغتنامه دهخدا
میسم . [ س َ ] (ع اِ) داغ آهن . (ناظم الاطباء). آهن داغ . (منتهی الارب ، ماده ٔ وس م ). داغ . || مکواة. آلت داغ . آهن که بدان داغ کنند. آنچه بدان داغ کنند. (یادداشت مؤلف ). آنچه بدان اسب و جز آن را داغ کنند. (یادداشت مؤلف ) (از اقرب الموارد) (از مت...
-
مواسم
لغتنامه دهخدا
مواسم . [ م َ س ِ ] (ع اِ) ج ِ موسم . (ناظم الاطباء). ج ِ موسم به معنی فصل و وقت و هنگام . (از یادداشت مؤلف ) : انواع تمتع و برخورداری از مواسم جوانی و ثمرات ملک و دولت ارزانی دارد. (کلیله و دمنه ). و رجوع به موسم شود. || ج ِ موسم به معنی هنگام فراه...