کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکروهة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مکروهة
لغتنامه دهخدا
مکروهة. [ م َ هََ ] (ع اِ) رجل ذو مکروهة؛ مرد با سختی و شدت . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
مکروهه
لغتنامه دهخدا
مکروهه . [ م َ هََ ] (ع ص ) مکروهة. مؤنت مکروه . رجوع به مکروه شود. || امری که ترک آن راجح و فعل آن مرجوح است : از دخول در مداخل محرمه و مکروهه محترز نباشند. (مصباح الهدایه چ همایی ص 57). و رجوع به مکروه و مکروهات (اصطلاح فقهی ) شود. || اسم دراهم مس...
-
جستوجو در متن
-
اﷲ احد اﷲ الصمد
لغتنامه دهخدا
اﷲ احد اﷲ الصمد. [ اَل ْ لا ه ُ اَح َ اَل ْ لا ه ُص ْ ص َ م َ ] (ع جمله ٔ اسمیه مأخوذ از قرآن ) یعنی خدا یکی است و ملجاء و مقصود است . این عبارت را حجاج بن یوسف بر دراهم نقش کرد و فقها آنرا مکروهه نامیدند. رجوع به النقود العربیة ص 13و 14 شود.
-
مکروهات
لغتنامه دهخدا
مکروهات . [ م َ ] (ع ص ، اِ) چیزهایی که دارای کراهت باشد و هر چیز شرم آور و ناپاک و پلید و چیزهای ناپسند. (ناظم الاطباء). ج ِ مکروهه . || آفات . رنجها. محنتها. مصائب : آفریدگار تعالی ... ساحت مجد و قباب معالی و جناب عالی خدایگان راستین کیخسرو زمان و ...
-
واحد پول
لغتنامه دهخدا
واحد پول . [ ح ِ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی که برای سنجش و شمارش پول به کار میرود: واحدهای پول در حکومت اسلامی عبارت بوده اند از: 1- دینار که دارای اقسامی بوده است از قبیل : قیصریه ، هرقلیه ، دمشقیه ، هبیریه ، خالدیه ، یوسفیه ، هاشمیه ، جعفر...
-
ناپسندیده
لغتنامه دهخدا
ناپسندیده . [ پ َ س َ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) که پسندیده نباشد. نامطبوع . (ناظم الاطباء). نَض ّ. مکروهة. (منتهی الارب ). مکروه . منکر. نادلپسند. نه بدلخواه . نه مطابق میل . بخلاف میل . نابایسته . نامطبوع : به پیش آمد این ناپسندیده کاربه بیهوده این ...
-
درهم
لغتنامه دهخدا
درهم . [ دِ هََ / هَِ ] (معرب ، اِ) دِرهام . دِرَم . مقیاسی برای پول . معرب از یونانی ، و آن پنجاه دانق است و امروزه بر مطلق پول اطلاق شود. (ازاقرب الموارد). فارسی معرب است . (از تاج العروس ). ده یک دینار بوده است . (از احیاء العلوم ج 4 ص 153). نام س...
-
حجاج
لغتنامه دهخدا
حجاج . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن یوسف بن الحکم بن عقیل بن مسعودبن عامربن معتب بن مالک بن کعب بن عمروبن سعدبن عوف بن قسی ، و هو ثقیف . مکنی به ابومحمد. ابن خلکان گوید: ابن کلبی وی را در جمهرة النسب یاد کرده گوید: منبه بن به نبیت قسی را بزاد و چنانکه گو...