کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکرهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مکرهی
لغتنامه دهخدا
مکرهی . [ م ُ رَ ] (حامص ) مُکْرَه بودن . حالت و چگونگی مُکْرَه : آنچنان خوش کس رود در مکرهی کس چنان رقصان رود در گمرهی . مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 238).و رجوع به مُکْرَه و مکرهاً شود.
-
جستوجو در متن
-
گمرهی
لغتنامه دهخدا
گمرهی . [ گ ُ رَ ] (حامص مرکب ) گمراهی . بی راهی . گم کردگی راه . غی . ضلالت . غوایت : زده سر ز آیین و دین بهی رسیده به دل کژی و گمرهی . فردوسی .تا زنده ای زی گمرهی سازنده ای با ناسزا. ناصرخسرو.لاجرم ار گمرهی دلیل تو گشته ست روز و شب از گمرهی به رنج ...
-
مکره
لغتنامه دهخدا
مکره . [ م ُ رَه ْ ] (ع ص )به کره به کاری داشته . به اکراه داشته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنکه او را به کاری واداشته اند که ناپسند دارد آن را. (از اقرب الموارد) : مکره به گه بخل تو باشی و نه مطواع مطواع گه جودتو باشی و نه مکره . منوچهری (دیوان ...