کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکرساز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مکرساز
لغتنامه دهخدا
مکرساز. [ م َ ] (نف مرکب ) حیله گر. چاره گر. (فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس چ فروزانفر) : مرغان در قفص بین در شست ماهیان بین دلهای نوحه گر بین ، زان مکرساز دانا. مولوی (کلیات شمس ایضاً).و رجوع به مکر و ترکیبهای آن شود.
-
جستوجو در متن
-
زرق ساز
لغتنامه دهخدا
زرق ساز. [ زَ ] (نف مرکب ) که حیله سازد. فریبنده و مکرساز : دست بدار ای چو فلک زرق سازز آستی کوته و دست دراز نظامی .مشو جفت این جادوی زرق سازکه پنهان کشست آشکارانواز. نظامی .رجوع به زرق شود.
-
منبلی
لغتنامه دهخدا
منبلی . [ مَم ْ ب َ ] (حامص ) کاهلی و بیکاری . (برهان ). کاهلی . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بی اعتقادی و انکار. (برهان ) (ناظم الاطباء). بداعتقادی و منکری . (غیاث ) (آنندراج ) : آن چنان اصل جهل و منبلیی خیره بگزید قتل چون علیی .سنائی (حدیق...
-
تنبل سگال
لغتنامه دهخدا
تنبل سگال . [ تَم ْ ب ُ س ِ ] (نف مرکب ) حیله گر. مکار. که دستان و نیرنگ سگالد. که فریب وجادو در سر پروراند. بداندیش و مکرساز : چو پیش آمد آن بدنهان با گروه برافراخت سر شاه دانش پژوه بدو گفت کای غمر تنبل سگال همی خویشتن بر من آری همال .اسدی (گرشاسب ن...