کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکبح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مکبح
لغتنامه دهخدا
مکبح . [ م ُ ب َ ] (ع ص ) رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
مکبح
لغتنامه دهخدا
مکبح . [ م ُ ک َب ْ ب َ ] (ع ص ) بلند و مکبر و گویند انه لمکبح ؛ ای شامخ . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). شامخ و عالی . مُکبَح . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
مکبه
لغتنامه دهخدا
مکبه . [ م ِ ک َب ْ ب َ / ب ِ ] (از ع اِ) مکبة. سرپوش .نهنبن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : فرموده بود تا سر حسنک پنهان از ما آورده بودند و بداشته در طبقی با مکبه پس گفت نوباوه ای آورده اند از آن بخوریم همگان گفتند خوریم ، گفت بیارید آن طبق بیاوردند...
-
جستوجو در متن
-
بلند
لغتنامه دهخدا
بلند. [ ب ُ ل َ ] (ص ، ق ) مقابل پست . (از برهان ). مرتفع و عالی و سرافراز. (ناظم الاطباء). کشیده . افراشته . برافراشته . مرتفع، در مقابل کوتاه و پست . (فرهنگ فارسی معین ). اشرف . أعلی . أعیط. افراخته . باذخ . أکوم . باسق . تِلو. جاهض . رفیع. رفیع...