کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکالمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مکالمه
لغتنامه دهخدا
مکالمه . [ م ُ ل َ م َ / ل ِ م ِ ] (از ع ، اِمص ) مأخوذ از تازی ، گفتگو و گفت و شنید و جواب سؤال و محاوره و مذاکره و گفتار. (ناظم الاطباء). مکالمة: به گاه آنکه شراب طرب افزای دماغها را گرم کرد مخدره ٔ دهشت نقاب حیا از چهره ٔ مکالمه و محاوره برانداخ...
-
واژههای مشابه
-
مکالمة
لغتنامه دهخدا
مکالمة. [ م ُ ل َ م َ ] (ع مص ) با کسی سخن گفتن . (تاج المصادر بیهقی ). همدیگر را جواب دادن و سخن گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مکالمه و مکالمت شود.
-
جستوجو در متن
-
تلفن کردن
لغتنامه دهخدا
تلفن کردن . [ ت ِ ل ِ ف ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اقدام به مکالمه ٔ تلفنی . با تلفن مکالمه کردن . چنانکه گویند: من امروز به فلانی در اصفهان تلفن کردم و جریان را به او گفتم . رجوع به ماده ٔ قبل و تلفن شود.
-
مکالمات
لغتنامه دهخدا
مکالمات . [ م ُ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِ) مکالمه ها و گفت و شنودها. (ناظم الاطباء). ج ِ مکالمه : اتصال آزادچهره به خدمت پادشاه و مکالماتی که میان ایشان رفت . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 287).
-
گفت شنید
لغتنامه دهخدا
گفت شنید. [ گ ُ ش َ ] (اِمص مرکب ) مکالمه و محاوره . (ناظم الاطباء). رجوع به گفت و شنید شود.
-
دوبلاژ
لغتنامه دهخدا
دوبلاژ. (فرانسوی ، اِ) برگرداندن مکالمه ٔ فیلم از زبانی به زبانی دیگر. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به دوبله و دوبله کردن شود.
-
رامندی
لغتنامه دهخدا
رامندی . [ م َ ] (ص نسبی ، اِ) لهجه ٔ قدیم ایران در مکالمه . (ناظم الاطباء). || لهجه ٔ مردم رامند. || نام نوایی و لحنی از موسیقی .
-
نمره گیر
لغتنامه دهخدا
نمره گیر. [ ن ُ رِ ] (اِ مرکب ) آلتی که در تلفن تعبیه شده است شامل نمره ها و با چرخاندن آن نمره ٔ مطلوب را به دست آرند و با طرف مکالمه کنند.
-
تلفن زدن
لغتنامه دهخدا
تلفن زدن . [ ت ِ ل ِ ف ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه عمل مکالمه ٔ تلفن . تلفن کردن . رجوع به تلفن کردن و تلفن شود.
-
زبان رانی
لغتنامه دهخدا
زبان رانی . [ زَ ] (حامص مرکب ) گفتگو و مکالمه و گفت و شنید و گفتار. (ناظم الاطباء) : این چه زبان و چه زبان رانی است گفته و ناگفته پشیمانی است . نظامی .رجوع به زبان ران شود.
-
مذاکرة
لغتنامه دهخدا
مذاکرة. [ م ُ ک َ رَ ] (ع مص ) گفتگو و مکالمه کردن با کسی . (از اقرب الموارد). || یکدیگر را یاد کردن . (تاریخ بیهقی ). با کسی چیزی یاد کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).
-
محاورات
لغتنامه دهخدا
محاورات . [ م ُ وَ ] (ع اِ) ج ِ محاورة. (از یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به محاورة شود. مکالمه و گفتگو و گفت و شنود. (ناظم الاطباء). || هم کلامی ها. (غیاث ).
-
مکالمت
لغتنامه دهخدا
مکالمت . [ م ُ ل َ / ل ِ م َ ] (از ع ، اِمص ) مکالمة. با یکدیگر سخن گفتن . گفتگو : از محاوره ٔ اوغاد به مکالمت ملوک آورد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 235). گستاخ به مکالمت در آمد... (مرزبان نامه ). بطریق استعجال و هجوم بر مکالمت او اقدام ننماید. (مصباح ا...