کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکاسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مکاسب
لغتنامه دهخدا
مکاسب . [ م َ س ِ ] (ع اِ) ج ِ مکسب و مکسبة. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مکسب ومکسبة شود. || کسبها و پیشه ها و این جمع کسب است خلاف القیاس . (غیاث ) (آنندراج ). مأخوذ از تازی ، کسبها و منفعتها و حاصلها. (ناظم الاطباء) : در مکاسب جد و جهد ...
-
جستوجو در متن
-
ارباح
لغتنامه دهخدا
ارباح . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ربح . (دهار). سودها. ربحها. رجوع به ربح شود.- ارباح مکاسب ؛ سودهای کسب .
-
حرائث
لغتنامه دهخدا
حرائث . [ ح َ ءِ ] (ع اِ) مکاسب . حَریثة یکی . و منه الحدیث : اخرجوا الی معایشکم و حرائثکم . || (ص ، اِ) شتران لاغرشده به سفر. (منتهی الارب ).
-
احتراش
لغتنامه دهخدا
احتراش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شکار کردن : احتراش ضب ؛ شکار کردن سوسمار. || گرد آوردن نفقه برای عیال از وجوه مکاسب . || گرد آمدن بر.
-
جد و جهد
لغتنامه دهخدا
جد و جهد. [ ج ِدْ دُ ج َ ] (ترکیب عطفی ،اِ مرکب ) سعی و کوشش . پشت کار. فعالیت : وامی ست بزرگ شکر او برتوبگذار بجد و جهد وامش را. ناصرخسرو.و در مکاسب جد و جهد لازم شمرد. (کلیله و دمنه ).این کلمه با کردن استعمال میشود.
-
نخجوانی
لغتنامه دهخدا
نخجوانی . [ ن َ ج َ ] (اِخ ) محمدعلی (ملا...)بن حاجی خداداد. از مشاهیر علمای امامیه و فقیه اصولی و محدث قرن اخیر و مرجع تقلید شیعیان قفقاز و نقاط دیگر بود و به سن 66سالگی در 1334 هَ . ق . به کربلا درگذشت . از تألیفات اوست : 1- اجتماع الامر و النهی 2...
-
علینقی خراسانی
لغتنامه دهخدا
علینقی خراسانی . [ ع َ ن َ ی ِ خ ُ ] (اِخ ) مشهور به میرزا هادی خراسانی حایری . متولد در سال 1297 هَ . ق . او راست : 1- حاشیه بر تفسیرعلی بن ابراهیم . 2- حاشیه بر مکاسب شیخ مرتضی . 3- رسالة مستخرجة من الصحاح الستة. 4- العین فی الحکمة. 5- منطق الحق . ...
-
مدرس
لغتنامه دهخدا
مدرس . [ م ُ دَرْ رِ ] (اِخ ) مهدی (حاجی میرزا...) بن میرزا جعفر آشتیانی الاصل تهرانی مولد و مسکن ، مشهور به مدرس آشتیانی ، از فقهای امامیه و دانشمندان متأخر است . او راست حواشی وشروحی بر اسفار ملاصدرا، رسائل انصاری ، منظومه ٔ سبزواری ، شفای ابن سین...
-
مکسب
لغتنامه دهخدا
مکسب . [ م َ س َ / م َ س ِ ] (ع اِ) ورزش جای . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای کسب . ج ، مکاسب . (ناظم الاطباء) : با همه مهتران یکی است به کسب هر که را خدمتت بود مکسب . فرخی .ای یمین تو مشرب حاجات وی یسار تو مکسب آمال . ؟ (از سندبادنامه ص 6). || ورزش ...
-
اشکوری
لغتنامه دهخدا
اشکوری . [ اِ ک َ وَ ] (اِخ ) سیدحسین گیلانی اشکوری . از فقیهان بود. در 14سالگی از اشکور گیلان به قزوین رفت و ادبیات و فقه و اصول را از محضر استادان آن شهر بیاموخت و مدتی از حوزه ٔ درس سیدعلی قزوینی محشی قوانین استفاده کرد. آنگاه به نجف رفت و در محضر...
-
اشکوری
لغتنامه دهخدا
اشکوری . [ اِ ک َوَ ] (اِخ ) سیدابوالقاسم فرزند سیدمعصوم حسینی گیلانی اشکوری . از مردم اشکور گیلان بود ولی در نجف سکونت داشت و از فقیهان و مجتهدان بنام بود. نخست در محضر حاج میرزا حبیب اﷲ رشتی تلمذ کرد و آنگاه به درجه ٔ اجتهاد رسید. او راست : 1 - بغی...
-
انصاری
لغتنامه دهخدا
انصاری . [ اَ ] (اِخ ) شیخ مرتضی بن محمد امیر شوشتری . از مجتهدان بنام شیعه بود. در بیست سالگی به عراق رفت و در کربلا نزد سید مجاهد و دیگران تلمذ کردو هنگام محاصره ٔ کربلا توسط دولت عثمانی به کاظمین رفت و سپس به شوشتر شد و پس از دو سال مجدداً به عراق...
-
یزدی
لغتنامه دهخدا
یزدی . [ ی َ ] (اِخ )سید محمد کاظم بن عبدالعظیم طباطبایی از فحول علمای امامیه ٔ قرن چهاردهم هَ . ق . و در فضل و فضیلت ، علوم دینیه ٔ فروعیه و اصولیه از مراجع نامی و مفاخر بزرگ شیعه در حوزه ٔ علمیه ٔ نجف اشرف بود. در محضر میرزای شیرازی و آقا نجفی تلمذ...
-
قاضی باقر
لغتنامه دهخدا
قاضی باقر. [ق ِ ] (اِخ ) ابن محمد علی ، مشهور به قاضی . متوفی به سال 1312 هَ . ق . ابن محسن قاضی تبریزی طباطبائی از اکابر علمای امامیه ٔ تبریز عصر حاضر بوده و مراتب علمی را با محاسن عمل توام داشته است . وی به سال 1285 در تبریز متولد شد و مقدمات علوم ...