کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مژو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مژو
لغتنامه دهخدا
مژو. [ م َ ] (اِ) نرسنگ . نَرَسک . نسک . عدس . (زمخشری ). رجوع به نَسک و نرسک و عدس شود.
-
مژو
لغتنامه دهخدا
مژو. [ م ِ ] (اِ) علفی را گویند که حمامیان سوزند و عربان شرس خوانند. (آنندراج )(برهان ). رجوع به شِرَس شود. || سوس و متکی و گیاهی که ریشه ٔ آن را شیرین بیان گویند. (ناظم الاطباء). سوس نام عربی شیرین بیان است و متکی گونه ای از آن . (از فرهنگ گیاهی و گ...
-
جستوجو در متن
-
مژوبا
لغتنامه دهخدا
مژوبا. [ م َ ] (اِ مرکب ) آش مژو. تفشیره . طَفیشَل . (زمخشری ). رجوع به مژو شود.
-
مرجمک
لغتنامه دهخدا
مرجمک . [ م َ ج ُ م َ ] (اِ) عدس . (برهان قاطع) (از رشیدی ) (انجمن آرا). مرجومک . مرجو. دانچه . نسک . بُلسُن . (یادداشت مؤلف ). مژو. (فرهنگ فارسی معین ).