کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مُرْسِلَةٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مرسلة
لغتنامه دهخدا
مرسلة. [ م ُ س َ ل َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث مرسَل ، نعت مفعولی از مصدر ارسال . فرستاده شده . ارسال شده . گسیل داشته . رجوع به مرسل و ارسال شود. || آویخته شده . فروهشته . || در انواع احادیث ، احادیث مرسلة، حدیثهای مرسل . آن حدیثها که اسناد متصله ٔ آن تا ت...
-
مرسلة
لغتنامه دهخدا
مرسلة. [ م ُ س ِ ل َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث مرسِل ، نعت فاعلی از مصدر ارسال . فرستنده . ارسال دارنده : و انی مرسلة الیهم بهدیة فناظرة بم یرجع المرسلون . (قرآن 35/27)؛ من فرستنده هستم به سوی ایشان هدیه ای را تا ببینم فرستادگان با چه چیز برمیگردند. و رجوع ...
-
ذراع مرسله
لغتنامه دهخدا
ذراع مرسله . [ ذِ ع ِ م ُ س َ ل َ / ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نیم ذرع متعارف ماست . یاقوت در معجم البلدان در شرح کلمه ٔ سواد گوید: و طول الفرسخ اثنا عشر الف ذراع بالذراع المرسلة. پس از این روی ذراع مرسله نیم ذرع متعارف امروزی است و باز گوید: و یک...
-
مرسله بند
لغتنامه دهخدا
مرسله بند. [ م ُ س َ ل َ / ل ِ ب َ ] (اِ مرکب ) بندی که مرسله را بدان در گلو آویزان کنند. (ناظم الاطباء). رجوع به مرسلة شود. || (نف مرکب ) که مرسله بند کند. بندکننده و به رشته کننده ٔ گلوبند. مرسله پیوند.
-
مرسله پیوند
لغتنامه دهخدا
مرسله پیوند. [ م ُ س َ ل َ / ل ِ پ َی ْ / پ ِی ْ وَ ] (نف مرکب ) مرسله پیوندنده . پیونددهنده مرسله . برشته کشنده و پیوند و نظم دهنده مرسله . کنایه از زینت بخش . (آنندراج ) : سابقه سالار جهان قدم مرسله پیوند گلوی قلم . نظامی (از آنندراج ).|| کنایه از ...
-
واژههای همآوا
-
مرسلة
لغتنامه دهخدا
مرسلة. [ م ُ س َ ل َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث مرسَل ، نعت مفعولی از مصدر ارسال . فرستاده شده . ارسال شده . گسیل داشته . رجوع به مرسل و ارسال شود. || آویخته شده . فروهشته . || در انواع احادیث ، احادیث مرسلة، حدیثهای مرسل . آن حدیثها که اسناد متصله ٔ آن تا ت...
-
مرسلة
لغتنامه دهخدا
مرسلة. [ م ُ س ِ ل َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث مرسِل ، نعت فاعلی از مصدر ارسال . فرستنده . ارسال دارنده : و انی مرسلة الیهم بهدیة فناظرة بم یرجع المرسلون . (قرآن 35/27)؛ من فرستنده هستم به سوی ایشان هدیه ای را تا ببینم فرستادگان با چه چیز برمیگردند. و رجوع ...
-
جستوجو در متن
-
مراسل
لغتنامه دهخدا
مراسل . [ م َ س ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُرسَل . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مرسل شود. || ج ِ مُرسَلَة است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مرسلة شود.
-
مرسلات
لغتنامه دهخدا
مرسلات . [ م ُ س ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِمرسِلة، مؤنث مُرسل . رجوع به مرسِل و ارسال شود.
-
مرسوله
لغتنامه دهخدا
مرسوله . [ م َ ل َ /ل ِ ] (از ع ، ص ، اِ) مؤنث مرسول . فرستاده شده . ارسال گشته . مُرسَلة. ج ، مرسولات . و رجوع به مرسول شود.
-
لعل بدخشی
لغتنامه دهخدا
لعل بدخشی . [ ل َ ل ِ ب َ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) لعلی که از بدخشان آرند. رجوع به لعل شود.نسترن لؤلوی بیضا دارد اندر مرسله ارغوان لعل بدخشی دارد اندر گوشوار.فرخی .
-
مرسلات
لغتنامه دهخدا
مرسلات . [ م ُ س َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مرسَلة، مؤنث مرسَل ، اسم مفعول از مصدر ارسال . رجوع به مرسَل و ارسال شود. || بادها یا فرشتگان یا اسبان . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : والمرسلات عرفا. (قرآن 1/77)؛ سوگند به فرستاده شده ها از پی هم .
-
کلوند
لغتنامه دهخدا
کلوند.[ ک َل ْ وَ ] (اِ) نوعی از خیار بادرنگ . (از برهان ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). در کردی کلند ، به معنی کدو. و کولوندیر ، کدوی غلیانی . (از حاشیه برهان چ معین ). || آنچه مانند تسبیح از انجیر و قیسی و گردکان و خرمای خشک بر رشته کشیده باشند و ب...