کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مُجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مجی
لغتنامه دهخدا
مجی ٔ. [ م َ ] (ع مص ) (از «ج ی هَ») آمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). مقابل ذهاب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چو سوی قبله ، ملوک جهان بپیوستندبه سوی درگه عالی او مجی ٔ و ذها...
-
واژههای همآوا
-
مجی
لغتنامه دهخدا
مجی ٔ. [ م َ ] (ع مص ) (از «ج ی هَ») آمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). مقابل ذهاب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چو سوی قبله ، ملوک جهان بپیوستندبه سوی درگه عالی او مجی ٔ و ذها...
-
جستوجو در متن
-
جیاء
لغتنامه دهخدا
جیاء. [ ج َی ْ یا ] (ع ص ) مبالغه از مجی ٔ. (ذیل اقرب الموارد). بسیار آینده . (منتهی الارب ). جئاء.
-
هیاط و میاط
لغتنامه دهخدا
هیاط و میاط. [ طُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) اضطراب و رفت و آمد. هم فی هیاط ومیاط؛ أی اضطراب و مجی ٔ و ذهاب . (اقرب الموارد).- عام هیاط میاط ؛ سال قحط که در او فتنه و فساد برپا شود. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
جیاءة
لغتنامه دهخدا
جیاءة. [ ج َ ءَ ] (ع اِ) ریم و خون . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || جیئة. (اقرب الموارد). لای . || (مص ) آمدن . مَجی ٔ. || آوردن کسی را. || غالب آمدن کسی را به آمدن . (منتهی الارب ). || رفتن . رجوع به جیئة شود.
-
تأم
لغتنامه دهخدا
تأم . [ ت َءْم ْ ] (ع مص ) دوگانه تار و پود بافتن جامه را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || روشی آوردن اسب بعد روشی . (منتهی الارب ). مجی ٔ الفرس جریاً بعد جری . (اقرب الموارد).
-
هیاط
لغتنامه دهخدا
هیاط. (ع مص ) بانگ وفریاد کردن . مهایطة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || نزدیک گردیدن . || دور شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ضعیف و ناتوان شمردن . (از اقرب الموارد). هایط هیاطاً فلاناً؛ استضعفه . (اقرب الموارد). || (اِمص ) اضطراب و...
-
جی
لغتنامه دهخدا
جی ٔ. [ ج َی ْءْ ] (ع مص ) آمدن . مَجی ٔ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جیئة شود. || رفتن : جاء الیه ؛ ذهب . (اقرب الموارد). || آوردن : جاء بک ؛ آورد تو را. || غالب آمدن به آمدن . (از منتهی الارب )(اقرب الموارد). || گردیدن . (منتهی الارب )(ذ...
-
جیئة
لغتنامه دهخدا
جیئة. [ ج َ ءَ ] (ع مص ) یک مرتبه آمدن . (اقرب الموارد). آمدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). جی ٔ و مَجی ٔ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || رفتن . (اقرب الموارد). || آوردن . || غالب آمدن به آمدن . (منتهی...
-
آمد
لغتنامه دهخدا
آمد. [ م َ ] (مص مرخم ،اِمص ) اسم مصدر یا مصدر مرخّم آمدن . ایاب . مَجی ٔ.- آمد و رفت ؛ رفت و آمد. ایاب و ذهاب .- بدآمد ؛ ضجرت . کراهت .- || شقاوت . نحوست .- بِه ْآمد ؛ نیک آمد. خیر. سعادت : نیک آمد و به آمد خلق خدا ازوست آن بِه ْ بود که قوّت و قدرت...
-
ذهاب
لغتنامه دهخدا
ذهاب . [ ذَ ] (ع مص ) ذهوب . مذهب . رفتن . برفتن . شدن . بشدن . (تاج المصادر بیهقی ). گذشتن . بگذشتن . گذشت . گذر. مقابل مجی ٔ. آمدن . و مقابل ایاب . بازگشتن : کرایه کردن مال برای ذهاب و ایاب ؛ دو سره کرایه کردن آن . ذهاب و ایاب . آمدو شد. رفت و آمد....
-
قراجانویان
لغتنامه دهخدا
قراجانویان .[ ق َ ] (اِخ ) ابن سوغو جیجن بن ایرد مجی . وی یکی از امیران و اطرافیان چنگیزخان مغول است . وی جد امیرتیمور گورکان است . چنگیزخان به وی و کیاست و تدبیر او بسیار اعتماد و اطمینان داشت . قراجار بنا به وصیت چنگیز مدبر امور مملکت جغتای خان بن ...
-
خراجی
لغتنامه دهخدا
خراجی . [ خ َ ] (اِخ ) ابوسعید احمدبن محمدبن عراق از علمای نجوم و ریاضی بود. وی دنباله ٔ کار معتضد را گرفت و ماههای خوارزمی را کبیسه کرد. این ابوسعید چون از بند رهایی یافت و از رباط بخارا بدارالملک خویش آمد، از شمارگران پیشگاهش روز اخبار را بپرسید. گ...