کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَوَاقِعِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مواقع
لغتنامه دهخدا
مواقع. [ م َ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ موقع. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ موقع به معنی جاها و محلها. (از غیاث ). و رجوع به موقع شود. || ج ِ موقعة. (اقرب الموارد). ج ِ موقعة به معنی جاها و محلها. (آنندراج ). و رجوع به موقعة شود. || ج ِ میقَعَة. (اقرب الم...
-
واژههای همآوا
-
مواقع
لغتنامه دهخدا
مواقع. [ م َ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ موقع. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ موقع به معنی جاها و محلها. (از غیاث ). و رجوع به موقع شود. || ج ِ موقعة. (اقرب الموارد). ج ِ موقعة به معنی جاها و محلها. (آنندراج ). و رجوع به موقعة شود. || ج ِ میقَعَة. (اقرب الم...
-
جستوجو در متن
-
ژاکت
لغتنامه دهخدا
ژاکت . [ ک ِ ] (فرانسوی ، اِ) نام نوعی از لباس مردانه که در مواقع رسمی پوشند. || نام قسمی از لباس زنانه .
-
محانث
لغتنامه دهخدا
محانث . [ م َ ن ِ ] (ع اِ) مواقع گناه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
کمره
لغتنامه دهخدا
کمره . [ک َ م َ رَ / رِ ] (اِ) هر یک از محفظه هایی که در کشتی در جاهای مختلف نصب کنند، برای نگاهداری ابزار تا در مواقع لزوم بکار برده شود. (فرهنگ فارسی معین ).
-
فاریة
لغتنامه دهخدا
فاریة. [ ی َ ] (ع اِ) نوعی بازار که در مواقع خاصی به وجود می آید (دزی ج 2 ص 236)، مانند شنبه بازارها و جمعه بازارهایی که در ولایات شمالی ایران معمول است .
-
هاگ دار
لغتنامه دهخدا
هاگ دار. (نف مرکب ) از ساخته های فرهنگستان ایران معادل کلمه «eَSporul» فرانسوی . گیاهی که دارای آلت تناسلی گیاهی باشد. (فرهنگ غفاری ). || باکتری که در مواقع لزوم میتواند تشکیل هاگ بدهد.
-
دستجردی
لغتنامه دهخدا
دستجردی . [ دَ ج ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به دستجرد و دستجرد مواقع عدیده است از آنجمله قریه ای به طوس و قریه ای به بلخ و قریه ای به مرو. (از سمعانی ) (از معجم البلدان ). و رجوع به دستجرد شود.
-
لهاب
لغتنامه دهخدا
لهاب . [ ل ُ/ ل َ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ) : کان مواقع الانساع منهاعلی الدفین اجرد من لهاب .اوفی بن مطیر المازنی (از معجم البلدان ).
-
دزده رود
لغتنامه دهخدا
دزده رود. [ دُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) رودی که گاه دارای آب و گاه خشک باشد و در نواحی آهکی و گچی دیده میشود. جز در مواقع بارندگیهای زیاد، بستر آن خشک است زیرا آب در زمین نفوذ می کند و جریان عادی آن در زیر زمین انجام میگیرد. (از دائرةالمعارف فارسی ).
-
مصرقان
لغتنامه دهخدا
مصرقان . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان ساوه واقع در 18هزارگزی باختر ساوه با 1023 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است ولی در مواقع غیربارندگی اتومبیل می توان برد. در بهار ایل بغدادی به کوههای این ده می آیند. (از فرهنگ جغ...
-
اربعا
لغتنامه دهخدا
اربعا. [ اَ ب َ / اُ ب ُ ] (اِخ ) (سوق الَ ....) شهری از نواحی خوزستان در کنار نهر ذات ُجانبین و در آن بازاری و جانب عراقی آن آبادان تر و دارای جامعی بود. (معجم البلدان ). و یاقوت در مواقع دیگر معجم البلدان گفته است میان سوق الاربعاء و عسکر مکرّم شش ...
-
بیلدار
لغتنامه دهخدا
بیلدار. (نف مرکب ) آنکه به بیل کار کند. (آنندراج ). کسی که زمین را با بیل میکند و پاک میکند. (ناظم الاطباء). || که بیل بهمراه دارد برای کندن زمین یا برگرداندن مجرای آب و جز آن . در مواقع سیل و استعانت برگرداندن جریان آب مردم فریاد برآرند: «بیلدارهرای...