کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَتِينٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
متین
لغتنامه دهخدا
متین . [ م َ ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . (مهذب الاسماء). من اسمائه تعالی . (از محیطالمحیط). از نامهای خداوند تبارک و تعالی . (ناظم الاطباء).
-
متین
لغتنامه دهخدا
متین . [ م َ ] (اِخ ) یکی از اسماء رسول صلی اﷲ علیه و علی آله و سلم . (غیاث ) (آنندراج ).
-
متین
لغتنامه دهخدا
متین . [ م َ ] (ع ص ) درشت و استوار. (از منتهی الارب ). استوار. (دهار) (مهذب الاسماء). استوار و محکم . (آنندراج ) (غیاث ). محکم و استوار و سخت و درشت . (ناظم الاطباء).پخته کار. رزین . متقن . مبرم . مستحکم . سخت قوی . سخت نیرومند. استوار. صلب . سخت . ...
-
متین
لغتنامه دهخدا
متین . [ م ِ ] (اِ) بیل . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به میتین شود.
-
حبل متین
لغتنامه دهخدا
حبل متین . [ ح َ ل ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رسن استوار : خانه در کوی وفا گیر و بدان که ترا حبل متین معتصم است .خاقانی .و رجوع به حبل المتین شود.
-
جستوجو در متن
-
بامتانت
لغتنامه دهخدا
بامتانت . [ م َ ن َ ] (ص مرکب ) (از: با + متانت ) که متانت دارد. که متین است . متین . رجوع به متانت و متین شود.
-
متقن
لغتنامه دهخدا
متقن . [ م ُ ق َ ] (ع ص ) استوار و محکم . (غیاث ) (آنندراج ). استوار. مبرم . متین . رزین . محکم . مستحکم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : یگانه گشته از اهل زمانه به الفاظ متین و رای متقن .منوچهری .
-
طاس بین
لغتنامه دهخدا
طاس بین . (نف مرکب ) کسی که در طاس فال بیند. (آنندراج ) : بر اطراف آن قصرهای متین نشستند چون مردم طاس بین .ملاحسین صبوحی .
-
استجزال
لغتنامه دهخدا
استجزال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) استجاده .- استجزال رأی ؛ پسندیدن آن . آنرا متین یافتن .
-
امتن
لغتنامه دهخدا
امتن . [ اَ ت َ ] (ع ن تف ) درشت تر و استوارتر. (ناظم الاطباء). متین تر.
-
پر و پا قرص
لغتنامه دهخدا
پر و پا قرص . [ پ َ رُ ق ُ ] (ص مرکب ) استوار. محکم . متین .
-
رگ راندن
لغتنامه دهخدا
رگ راندن . [ رَ دَ ] (مص مرکب ) ریشه دوانیدن . (آنندراج ) : چنان پنجه و ریشه های متین که رگ رانده در مغز گاو زمین .ظهوری (از آنندراج ).
-
بیخه
لغتنامه دهخدا
بیخه . [ خ َ/ خ ِ ] (اِ مرکب ) بیخ . اصل . (آنندراج ) : چنان بیخه و ریشه های متین که رگ رانده در مغز گاو زمین .ظهوری (از آنندراج ).
-
تئودور دوم لاسکاریس
لغتنامه دهخدا
تئودور دوم لاسکاریس . [ ت ِ ءُ دُ رِ دُوْ وُ م ِ ] (اِخ ) امپراطور «نیسه » یونان و نوه ٔ تئودور اول لاسکاریس و پسر ژان واتاتزس بود (1254-1258 م .). وی شاهزاده ای متین و مؤدب بود. رجوع به تئودور اول لاسکاریس شود.