کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَارُوتَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ماروت
لغتنامه دهخدا
ماروت . (اِخ ) (تلخی )موضعی است در دشت غربی یهودا. (قاموس کتاب مقدس ).
-
ماروت
لغتنامه دهخدا
ماروت . (اِخ ) خدای طاعون . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). خدای طاعون درنزد هند و اروپاییها. و رجوع به تاریخ کرد ص 45 شود.
-
ماروت
لغتنامه دهخدا
ماروت . (اِخ ) فرشته ای است نگونسار در چاه بابل . (ترجمان القرآن ). لغت اعجمی است . (المعرب جوالیقی ص 317). نام فرشته ای ، لغت اعجمی است یا مشتق از مروتة. (منتهی الارب ). نام فرشته ای که رفیق هاروت باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : یعلمون النا...
-
ماروت
لغتنامه دهخدا
ماروت . (ص ) کلان و بزرگ . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
واژههای همآوا
-
ماروت
لغتنامه دهخدا
ماروت . (اِخ ) (تلخی )موضعی است در دشت غربی یهودا. (قاموس کتاب مقدس ).
-
ماروت
لغتنامه دهخدا
ماروت . (اِخ ) خدای طاعون . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). خدای طاعون درنزد هند و اروپاییها. و رجوع به تاریخ کرد ص 45 شود.
-
ماروت
لغتنامه دهخدا
ماروت . (اِخ ) فرشته ای است نگونسار در چاه بابل . (ترجمان القرآن ). لغت اعجمی است . (المعرب جوالیقی ص 317). نام فرشته ای ، لغت اعجمی است یا مشتق از مروتة. (منتهی الارب ). نام فرشته ای که رفیق هاروت باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : یعلمون النا...
-
ماروت
لغتنامه دهخدا
ماروت . (ص ) کلان و بزرگ . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
جستوجو در متن
-
چاه بابل
لغتنامه دهخدا
چاه بابل . [ هَِ ب ِ / ب ُ ] (اِخ ) چاهی در بابل که هاروت و ماروت در آن محبوس اند. (آنندراج ). چاهی در بابل که دو ملک هاروت و ماروت در آن حبس میباشند. (ناظم الاطباء). چاهی که در آن هاروت و ماروت محبوسند. (فرهنگ نظام ).
-
لب خشک
لغتنامه دهخدا
لب خشک . [ ل َ خ ُ ] (ص مرکب ) دارای لبی پژمرده ٔ از تشنگی : چو هاروت و ماروت لب خشک از آن است ابر شط و دجله سر آن بدنشان را.؟
-
بابل
لغتنامه دهخدا
بابل . [ ب ِ ] (اِخ ) نام کوهی است که در غار آن به امر پروردگار هاروت و ماروت را سرنگون آویختند: ... القصه چون این افعال سیئه (مستی و آدم کشی ) از هاروت و ماروت صدور یافت ... چون از خواب مستی بیدار گشتند بهلاکت خود متیقن شده آغاز گریه و زاری نمودند.....
-
هاروت
لغتنامه دهخدا
هاروت . (اِخ ) نام یکی از آن دو فرشته است که در چاه بابل سرازیرآویخته به عذاب الهی گرفتارند. اگر کسی بر سر آن چاه به طلب جادوی رود او را تعلیم دهند. گویند این لغت اگرچه عجمی است ، لیکن فارسی نیست . (برهان ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). نام فرشته ای است...
-
گندژ
لغتنامه دهخدا
گندژ. [ گ َ دِ ] (اِخ ) مخفف گنگ دژ است و آن قلعه ای بود که ضحاک در شهر بابل ساخته بود و آن را بهشت گنگ نام نهاده بود و در آن قلعه ٔ جادوگران و ساحران بسیار بودند و اکنون خراب است و بجز تلی باقی نمانده و بر سر آن تل چاهی است بسیار عمیق . گویند هاروت ...