کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موینه
لغتنامه دهخدا
موینه . [ مو ی ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) مخفف مویینه . منسوب به مو. منسوب به موی . آنچه نسبت به موی دارد. مویینه .مویین . || (اِ مرکب ) جامه ٔ مویین . مویینه . || چرم مویین . || پوست پرموی .(از یادداشت مؤلف ). چیزهایی که مو داشته باشد مثل پوستین و امث...
-
جستوجو در متن
-
استره
لغتنامه دهخدا
استره . [ اُ ت ُ رَ / رِ ] (اِ) آلتی است که بدان سر تراشند و بعربی موسی گویند. (برهان ). چون موی سر را بدان بسترند یعنی پاک و محو سازند، به این اسم موسوم است . (انجمن آرا). موسی . (منتهی الارب ). محلق . مِحلَقه . حنفاء. (منتهی الارب ). تیغ. تیغ سرترا...