کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موژان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موژان
لغتنامه دهخدا
موژان . (ص ) نرگس نیم شکفته . (ناظم الاطباء) (از برهان ). نرگس شکفته و به صورت موجان نیز آمده . (از آنندراج ). نرگس شکفته را گویند. (از فرهنگ اوبهی ). || چشم شهلای پرکرشمه . (از فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء). چشم پرکرشمه را گویند که شهلا باشد. (انج...
-
جستوجو در متن
-
موزان
لغتنامه دهخدا
موزان . (ص ) موژان . (ناظم الاطباء). موجان . و رجوع به موژان شود.
-
هوزان
لغتنامه دهخدا
هوزان . (اِ) نرگس شکفته را گویند. (برهان ). آیا دگرگون شده ٔ کلمه ٔ موژان نیست ؟ (یادداشت مؤلف ).
-
مرزان
لغتنامه دهخدا
مرزان . [ م ُ ] (اِ) نرگس . نسرین .(ناظم الاطباء). اما ظاهراً دگرگون شده ٔ موژان است .
-
موجان
لغتنامه دهخدا
موجان .(ص ) چشم پرکرشمه ٔ خواب آلوده . (از برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). موژان . (یادداشت مؤلف ) : دو چشم موجان بودیش خوب و خواب آلودبماند خواب و شد آن نرگسش که موجان بود. عماره ٔ مروزی .و رجوع به موژان شود.- نرگس موجان ؛ نرگس شکفته . (یادداشت...
-
آلود
لغتنامه دهخدا
آلود. (ن مف مرخم / نف مرکب ) در کلمات مرکبه از قبیل آردآلود، اشک آلود، بت آلود، تراب آلود، تهمت آلود، خاک آلود، خشم آلود، خواب آلود، خون آلود، خوی آلود، ریگ آلود، زهرآلود، سرمه آلود، شکرآلود، غرض آلود، غضب آلود، گردآلود، گِل آلود، مشک آلود، می آلود، ...
-
ژ
لغتنامه دهخدا
ژ. (حرف ) ژی یا زاء معقوده و یا زاء فارسی . نشانه ٔ حرف چهاردهم از حروف تهجّی است و در حساب جُمَّل نماینده ٔ عدد نیست (مگر اینکه قائم مقام زاء باشد) و در حساب ترتیبی نشانه ٔ عدد چهارده (14) است .ابدالها:> این حرف به «ت » بدل شود:ارژنگ = ارتنگ : به قص...
-
ابومنصور
لغتنامه دهخدا
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) عمارةبن محمد یا احمد یا محمود مروزی از شعرای اواخر قرن چهارم ،معاصر آخرین پادشاهان سامانی و نخستین پادشاهان غزنوی . وفات ویرا مؤلف مجمعالفصحاء به سال 360 هَ . ق .گفته است و سپس قطعه ای از او در مدح سلطان محمود غزنوی و قطع...
-
ج
لغتنامه دهخدا
ج . (حرف ) حرف ششم است از حروف الفبای فارسی و حرف پنجم از حروف هجای عرب و حرف سوم از حروف ابجد و بحساب جُمَّل نماینده ٔ عدد سه است . و نزد لغویان و اهل صرف و نحو نشانه است جمع را و در تجوید علامت خاصه ٔ وقف جائز است و از حروف مصمته و شجریه و محقوره و...