کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مؤطم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مؤطم
لغتنامه دهخدا
مؤطم . [ م ُ ءَطْ طَ ] (ع ص ) محفوظ. (ناظم الاطباء).مستور. (از اقرب الموارد). پوشیده شده . (آنندراج ).
-
مؤطم
لغتنامه دهخدا
مؤطم . [ م ُ ءَطْ طِ ] (ع ص ) پوشنده ٔ هودج به جامه . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مؤطم
لغتنامه دهخدا
مؤطم . [ م ُءْ طِ ] (ع ص ) بندکننده ٔ در. (از منتهی الارب )(از ناظم الاطباء) (ذیل اقرب الموارد) (از قاموس ).
-
واژههای همآوا
-
مؤتم
لغتنامه دهخدا
مؤتم . [ م ُءْ ت َم م ] (ع ص ) نعت فاعلی از ائتمام . (از منتهی الارب ، ماده ٔ ام م ).قصدکننده . (از ناظم الاطباء). رجوع به ائتمام شود. || اقتداکننده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).- مؤتم به ؛ قصد کرده شده .- || اقتدا کرده شده و مقتدا. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مؤطمة
لغتنامه دهخدا
مؤطمة. [ م ُ ءَطْطَ م َ ] (ع ص ) مؤنث مؤطم . و رجوع به مؤطم شود.- آطام مؤطمة ؛ قلعه های محفوظ. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).