کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مؤسسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مؤسسة
لغتنامه دهخدا
مؤسسة. [ م ُ ءَس ْ س ِ س َ ] (ع ص ) تأنیث مؤسس . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به مؤسس شود. || (اِ) بنگاه . (لغات فرهنگستان ). بنیاد. سازمان . نهاد. واحد: مؤسسه ٔ اجتماعی ، نهاد اجتماعی . مؤسسه ٔ بانکی . مؤسسه ٔ آبیاری . (از یادداشت مؤلف ).
-
واژههای همآوا
-
مؤثثة
لغتنامه دهخدا
مؤثثة. [ م ُ ءَث ْ ث ِ ث َ ] (ع ص ) مؤنث مؤثث . رجوع به مؤثث شود.
-
جستوجو در متن
-
مؤسسات
لغتنامه دهخدا
مؤسسات . [ م ُ ءَس ْ س َ ] (ع اِ) ج ِ مؤسسه . بنگاهها. سازمانها. مؤسسه ها: مؤسسات دولتی . مؤسسات ملی ؛ و آن را در زبان فارسی غالباً به کسر سین [ اوّل ] تلفظکنند. (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به مؤسسه شود.
-
مسافربری
لغتنامه دهخدا
مسافربری . [ م ُ ف ِ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل مسافر بردن . عمل بردن مسافر از نقطه ای به نقطه ای دیگر. || مؤسسه ٔ حمل مسافران . بنگاه مسافربری .- بنگاه مسافربری ؛ مؤسسه ای که به شغل نقل و انتقال مسافران به نقاط مختلف بپردازد.
-
خیریة
لغتنامه دهخدا
خیریة. [ خ َ ری ْ ی َ ] (ص نسبی ) نیکو. خوب . صحیح . خیریت .- اعمال خیریه ؛ اعمال نیک .- امور خیریه ؛ کارهای نیک .- مؤسسه ٔ خیریه ؛ مؤسسه یا جمعیتی متشکل برای اعانت مساکین .
-
اشناق
لغتنامه دهخدا
اشناق . [ اِ ] (اِخ ) نام هشتمین مؤسسه ٔ کعبه بود که توان آنرا مؤسسه ٔ پرداخت دیه و غرامت نامید. این مؤسسه بدست تیره ٔ تیم اداره میشد و وظیفه ٔ آن ترتیب پرداخت دیه ها و غرامت ها بود و اگر رئیس این مؤسسه پیشنهادی در آن باب به قریش میداد، آنرا می پ...
-
کنکور
لغتنامه دهخدا
کنکور. [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) مسابقه (مخصوصاً برای ورود به دانشگاه یا مؤسسه ای دیگر). (فرهنگ فارسی معین ).
-
زایشگاه
لغتنامه دهخدا
زایشگاه . [ ی ِ ] (اِ مرکب ) (از: زایش + گاه پسوند مکان ). مولد. مؤسسه ای که در آنجا اطباو اسباب برای زایانیدن آبستنها مهیا است . زایشگه .
-
انستیتو
لغتنامه دهخدا
انستیتو. [ اَ ] (فرانسوی ، اِ) انجمن علمی یا ادبی . (فرهنگ فارسی معین ). مؤسسه یا سازمان علمی یا ادبی یا هنری .
-
راعی الصالح
لغتنامه دهخدا
راعی الصالح . [ عِص ْ صا ل ِ ] (اِخ ) مؤسسه ای است که راهبه ها بسال 1836 م . در فرانسه تأسیس کرده اند و در آن بتربیت دختران بویژه اصلاح مفاسد اخلاقی آنان میپردازند. این مؤسسه در مصر و لبنان دارای آموزشگاهها و باشگاههایی میباشد. (از اعلام المنجد).
-
انستیتو پاستور
لغتنامه دهخدا
انستیتو پاستور. [ اَ تُرْ ] (اِخ ) مؤسسه ای که در پاریس به سال 1886م . برای معالجه ٔ هاری (داءالکلب ) بطریقه ٔ پاستورو تکمیل شیمی بیولوژیک ایجاد شد. این مؤسسه بعدها تکامل یافت و شعب آن در فرانسه و مستعمرات آن و همچنین در ممالک خارجه دایر گردید. در ...
-
کامپان
لغتنامه دهخدا
کامپان . (اِخ ) مادام ژان لوئیز ژنت . در پاریس متولد شد (1822-1752 م .). منشی ماری آنتوانت و بعد مدیر مؤسسه ٔ لژیون دنور دکوئن گردید.
-
نظامت
لغتنامه دهخدا
نظامت . [ ن ِ م َ] (از ع ، اِمص ) ناظمی کردن . انتظام کاری را به عهده داشتن . امور مدرسه یا مؤسسه ای را ترتیب و سامان دادن . عمل ناظم مدرسه و مانند آن . رجوع به ناظم شود.