کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مولوی رومی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مولوی رومی
لغتنامه دهخدا
مولوی رومی . [ م َ / مُو ل َ ی ِ ] (اِخ ) مولوی روم . جلال الدین محمد. رجوع به مولوی شود.
-
واژههای مشابه
-
مولوی خانه
لغتنامه دهخدا
مولوی خانه . [ م َ / مُو ل َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خانقاه دراویش . (ناظم الاطباء).
-
خطیب رستم مولوی
لغتنامه دهخدا
خطیب رستم مولوی . [ خ َ رُ ت َ م ِ م َ ل َ ] (اِخ ) یکی از عالمان لغت و فرهنگ است و او راست : لغةالعجم من لغةالفرس و وسیلة المقاصد فی لغة الفرس که این کتاب مشتمل بر هزارونودوپنج مصدر و ده هزار اسم است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
رومی
لغتنامه دهخدا
رومی . (ص نسبی ) منسوب به روم . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از شرفنامه ٔ منیری ). منسوب به روم و به این معنی اخیر جمع آن روم است . گویند: رجل رومی و قوم روم و لیس بین الواحد و الجمع الا الیاء.(ناظم الاطباء). || ساخت روم : سکندر بیامد...
-
مولانای رومی
لغتنامه دهخدا
مولانای رومی . [ م َ/ مُو ی ِ ] (اِخ ) لقب مولانا جلال الدین رومی بلخی معروف به مولوی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مولوی شود.
-
جلال الدین رومی
لغتنامه دهخدا
جلال الدین رومی . [ ج َ لُدْ د ن ِ ] (اِخ ) محمدبن بهاءالدین مولوی . رجوع به مولوی در همین لغت نامه شود.
-
استافیل
لغتنامه دهخدا
استافیل . [ اِ ] (از یونانی ، اِ) به لغت رومی انگور را گویند و بعربی عنب خوانند. (برهان ) (غیاث ) : آنکه رومی بود گفت این قیل راترک کن ، خواهم من استافیل را.مولوی .
-
بلخی
لغتنامه دهخدا
بلخی . [ ب َ ] (اِخ ) جلال الدین محمدبن محمدبن حسین خطیبی رومی بلخی ، شاعر و متصوف شهیر قرن هفتم هجری . رجوع به مولوی شود.
-
یوسف
لغتنامه دهخدا
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن احمد قونوی مولوی رومی ، که وی را ازهدی نیز نامیده اند. از فضلای ترک و شارح مثنوی مولوی بود. در زبان و ادب عرب تبحر داشت و در خانقاه بشکطاش آستانه پیر و مرشد مولویه بود. از اوست : المنهج القوی لطلاب المثنوی ، در 9 جلد که در آ...
-
مولانا
لغتنامه دهخدا
مولانا. [ م َ / مُو ] (اِخ ) جلال الدین محمد مولوی . لقب جلال الدین محمد بلخی رومی است .چون مطلق گویند مراد جلال الدین مولوی مؤلف مثنوی است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مولوی شود : دویی بگذار و در یک جلد کن جمعهمه اقوال مولانا و عطار. قاسم انوار.از گ...
-
مولانای روم
لغتنامه دهخدا
مولانای روم . [ م َ/ مُو ی ِ ] (اِخ ) لقب مولانا جلال الدین محمد رومی بلخی معروف به مولوی . ذکر مولوی با لقب مولاناء روم در تاریخ گزیده که قریب شصت سال بعد از وفات مولوی تألیف شده است (یعنی در 730 هَ . ق .) آمده است و نشان می دهد که مولوی در حیات خو...
-
قنب
لغتنامه دهخدا
قنب . [ قُمْب ْ ] (اِخ ) ظاهراً تصحیفی از شهر قم است و منسوب بدان قنبی است . مولانا جلال الدین رومی در دیوان شمس گوید : تو بدان خدای بنگر که صد اعتقاد بخشدز چه سنی است مروی ، ز چه رافضی است قنبی . مولوی .رجوع به دیوان شمس تبریزی شود.
-
حسن سیم کش زاده
لغتنامه دهخدا
حسن سیم کش زاده .[ ح َ س َ ن ِ ک َ دَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ خلوتی فیضی مولوی رومی واعظ (1036 - 1102 هَ . ق .). شیخ زاویه ٔ میربخاری بود. او راست : خوابنامه و دیوان ترکی و سه کتاب دیگر که در هدیةالعارفین (ج 1 ص 295) یاد شده است .