کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مولتان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مولتان
لغتنامه دهخدا
مولتان . (اِخ ) دهی است از دهستان ایرافشان بخش سوران شهرستان سراوان ، واقع در 45هزارگزی جنوب سوران با 100 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
مولتان
لغتنامه دهخدا
مولتان . (اِخ ) شهری است میان قندهار و لاهور و آن را مُلتان نیز گویند و از ولایات سند است و آن ولایت از اقلیم سوم است و در این سنوات بیست هزار باب خانه و عمارت در آن آباد است . در یک فرسنگی آن شهر، رودی عظیم جاری است و اصل این مول تهان بوده و مول به ...
-
مولتان
لغتنامه دهخدا
مولتان . (اِخ ) نام بتی بزرگ بوده است به ملتان و از همه جای هندوستان به حج آیند به زیارت آن بت . (از حدود العالم ). نام بتی بوده است سابقاً در شهر مولتان هند و از اقصی نقاط به زیارت آن بت می شتافته اند و در هر حال ثروت هنگفتی در راه نذر و نیاز و متول...
-
جستوجو در متن
-
مولتانی
لغتنامه دهخدا
مولتانی . (ص نسبی ) منسوب به مولتان . آنکه یا آنچه به مولتان نسبت دارد.- محمل مولتانی ؛ محملی که در مولتان ساخته شود. کجاوه که در مولتان سازندش : یکی جعدمویی هیونی سبکروتو گویی یکی محملی مولتانی .منوچهری .
-
بیروزه
لغتنامه دهخدا
بیروزه . [ ] (اِخ ) نام شهریست در حدود مولتان در هندوستان که در آن بتخانه ها است . (از حدودالعالم ).
-
جندروذ
لغتنامه دهخدا
جندروذ. [ ] (اِخ ) شهرکی است خرد [ از هندوستان ] بنزدیکی مولتان . (حدود العالم ). و رجوع به جندروز شود.
-
لونی
لغتنامه دهخدا
لونی . (اِخ ) قلعتی در نواحی مولتان به هندوستان . (ماللهند بیرونی ص 205).
-
سانب پور
لغتنامه دهخدا
سانب پور. [ سام ْ ب َ ] (اِخ ) در سانسکریت سانباپورا . و نام مولتان است که سانب پور هم نامیده شده است . (ماللهند بیرونی ص 149).
-
سانب پورژاتر
لغتنامه دهخدا
سانب پورژاتر. [ سام ْ ب َ ] (اِخ ) در سانسکریت «سانباپورویاترا» . عیدی است هندیان مولتان را. (ماللهند بیرونی ص 290).
-
دارالامان
لغتنامه دهخدا
دارالامان . [ رُل ْ اَ ] (اِخ ) کرمان و مولتان را گفته اند. (مسکوکات ایران رابینو ص 98).
-
زکریا
لغتنامه دهخدا
زکریا. [ زَک َ یا ] (اِخ ) مولتانی بهاءالدین و مشهور به بهاءالحق ، پیشوای طریقه ٔ سهروردی که نزدیک مولتان بسال 565هَ . ق . متولد شد. وی در بغداد به حلقه ٔ ارادت شیخ شهاب الدین سهروردی درآمد و بعدها خلیفه ٔ او گردید. زکریا در مولتان اقامت گزید و فخرال...
-
اجه
لغتنامه دهخدا
اجه . [ ] (اِخ ) موضعی بر ساحل رود سند، قرب مولتان . رجوع به حبط ج 1 صص 418 - 419 و حبط ج 2 ص 405 شود.
-
خانپور
لغتنامه دهخدا
خانپور. (اِخ ) ناحیه ای است به هندوستان بخطه ٔ پنجاب در سرخط آهن کراچی به مولتان . (از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2020).
-
تاج الفتوح
لغتنامه دهخدا
تاج الفتوح . [ جُل ْ ف ُ ] (اِخ ) این نام در بیت ذیل از عنصری آمده است :حکایت سفر مولتان همی دانی و گرندانی تاج الفتوح پیش آور.و ظاهراً اشارتی است بکتابی در این باب .