کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مولا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مولا
لغتنامه دهخدا
مولا. (ص ) (اصطلاح عامیانه ) آدم آب زیرکاه و کم حرف و دانا و زیرک و رند و ناقلا و فهمیده . (فرهنگ لغات عامیانه ).
-
مولا
لغتنامه دهخدا
مولا. (نف ) صفت دائمی از مولیدن . درنگ کننده . سخت درنگ کننده . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به مولیدن شود.
-
مولا
لغتنامه دهخدا
مولا. [ م َ ] (ع ص ، اِ) مولی . سرور. مخدوم . سرپرست که مورد احترام و ستایش کس یا کسان باشد. (از یادداشت مؤلف ). صاحب و خداوندگار و مالک و خواجه : بیعت کردم به سید خود و مولای خود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 315).گویی که خدای است فرد رحمان مولاست همه خلق...
-
مولا
لغتنامه دهخدا
مولا. [ م َ / مُو ] (اِخ ) آقاعبدالمولی . از گویندگان معاصر شاه سلطان حسین صفوی و از مصاحبان و مرشدان آذربیگدلی بوده . از علوم و انواع خطوط آگاهی داشته . در یکی از دیه های اصفهان گوشه ای گزیده و مردی بوده است سخت نیکومحضر. از اشعار اوست :ز حسن و عشق ...
-
مولا
لغتنامه دهخدا
مولا. [ م َ / مُو ] (اِخ ) دهی است از دهستان فریم بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری ، واقع در 7هزارگزی شمال خاوری کهنه ده با 100 تن جمعیت . آب آن از چاه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
واژههای مشابه
-
کوشک مولا
لغتنامه دهخدا
کوشک مولا. [ م َ لا ] (اِخ ) دهی از دهستان دودج وداریان که در بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع است و 512 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
تپه مولا
لغتنامه دهخدا
تپه مولا. [ ت َپ ْ پ َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کمازان شهرستان ملایر است که در سی و سه هزارگزی جنوب شهر ملایر و هیجده هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ ملایر به اراک واقع است . کوهستانی و معتدل است و 767 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و صیفی ا...
-
تپه مولا
لغتنامه دهخدا
تپه مولا. [ ت َپ ْ پ َ م َ ] (اِخ )دهی از دهستان در کوه است که در بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد و در نه هزارگزی خاور چقلوندی و نه هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ فرعی خرم آباد به چقلوندی واقع است .کوهستانی و سردسیر است و 90 تن سکنه دارد. آب آن ازچشمه و محصول ...
-
جبل مولا
لغتنامه دهخدا
جبل مولا. [ ج َ ب َ ل ِ م َ ] (اِخ ) نام کوهی است به اسپانیا که معادن ارزیز در آن وجود دارد. رجوع به الحلل السندسیه ج 2 ص 199 شود.
-
ده مولا
لغتنامه دهخدا
ده مولا. [ دِه ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سربند بالا بخش سربند شهرستان اراک . واقع در 30هزارگزی جنوب باختری آستانه . داری 283 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
چم مولا
لغتنامه دهخدا
چم مولا. [ چ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش دهدز شهرستان اهواز که در 27 هزارگزی جنوب خاوری دهدز. کنار راه مالرو بادلان به بیدله واقع است و 30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
واژههای همآوا
-
مولع
لغتنامه دهخدا
مولع. [ ل َ ] (ع ص ) نعت است از ایلاع به معنی آزمند کردن و برانگیختن . (منتهی الارب ). صیغه ٔ اسم مفعول به معنی حریص گردانیده شده . (غیاث ) (آنندراج ). حریص . (دهار). حریص و آزمند. (ناظم الاطباء). آزمند. وَلِع. ولوع . آزور. سخت حریص . باولع. (یادداشت...
-
مولع
لغتنامه دهخدا
مولع. [ م ُ وَل ْ ل َ ] (ع ص ) ملمع و پیسه . (ناظم الاطباء). پیسه . (منتهی الارب ) (یادداشت مؤلف ).