کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موسی خان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موسی خان
لغتنامه دهخدا
موسی خان . [ سا ] (اِخ ) ابن علی بن بایدو از ایلخانان آخری مغول در ایران (شوال تا ذی الحجه 736 هَ . ق .) پس از قتل خواجه غیاث الدین وارپاگاون امیرعلی پادشاه ، موسی خان نواده ٔ بایدو را در شهر اوجان به مقام ایلخانی نشاند، ولی به سبب بی کفایتی وی در بر...
-
موسی خان
لغتنامه دهخدا
موسی خان . [ سا ] (اِخ ) قاسملوی افشار پس از فتح قلعه ٔ ارومی به دست کسان محمدحسن خان قاجار گرفتار گردید و به علت ضرب و شتمی که از محصلین دیده بود پس از سه ماه در سال 1169 هَ . ق . درگذشت . (از گلشن مراد ص 347). و رجوع به مجمل التواریخ گلستانه (فهرست...
-
واژههای مشابه
-
مؤسی
لغتنامه دهخدا
مؤسی . [ م ُ ءَس ْ سا ] (ع ص ) نعت مفعولی از تأسیه . تیمار داشته شده . مورد غمخواری واقع شده . || تسلی داده شده . ج ، مؤسین .
-
مؤسی
لغتنامه دهخدا
مؤسی . [ م ُ ءَس ْ سی ] (ع ص ) نعت فاعلی از تأسیة. تعزیت دهنده . تسلی دهنده .
-
فرعون موسی
لغتنامه دهخدا
فرعون موسی . [ ف ِ ع َ ن ِ سا ] (اِخ ) نام پادشاه مصر که معاصر موسی بن عمران پیامبر بنی اسرائیل بوده است . هاکس نویسد: اکثری از علماء آثار مصریه بر آنند که این فرعون رامسس ثانی ، سومین پادشاه از طبقه ٔ نوزدهم سلاطین مصر است که نزد یونانیان به سسوستر ...
-
صخرة موسی
لغتنامه دهخدا
صخرة موسی . [ ص َ رَ ت ُ سا ] (اِخ ) نام آن در قرآن عزیز آمده است و در بلد شروان قرب دربند است . (معجم البلدان ذیل همین کلمه ). ودر ذیل کلمه ٔ شروان آرد: گویند به قرب آن صخره ٔ موسی علیه السلام است که ماهی را در آنجا فراموش کرد، فی قوله تعالی : قال ا...
-
صحف موسی
لغتنامه دهخدا
صحف موسی . [ ص ُ ح ُ ف ِ سا ] (اِخ ) و آن ده صحیفه بوده است . (الفهرست ابن الندیم ص 33).
-
وادی موسی
لغتنامه دهخدا
وادی موسی . [ ی ِ سا ] (اِخ ) منسوب به موسی بن عمران علیه السلام است و آن وادیی است در جانب قبلی بیت المقدس ، که بین بیت المقدس و حجاز واقع شده است . و در آن زیتون فراوانی وجود دارد. سبب نامیدن آن به وادی موسی آن است که گویند چون موسی علیه السلام با ...
-
هور موسی
لغتنامه دهخدا
هور موسی . [ رِ سا ] (اِخ ) نام مردابی به خوزستان .
-
آتش موسی
لغتنامه دهخدا
آتش موسی . [ ت َ ش ِ سا ] (اِخ ) آتشی که بر موسی علیه السلام تجلی کرد. آتش طور : یعنی بیا که آتش موسی نمود گل تا از درخت نکته ٔ توحید بشنوی .حافظ.
-
جبل موسی
لغتنامه دهخدا
جبل موسی . [ ج َ ب َ ل ِ سا ] (اِخ ) نام کوهی است به اسپانیا در نزدیکی جبل طارق . این کوه منسوب به موسی بن نصیر است که در صدر اسلام اندلس را فتح کرد. (از الحلل السندسیه ج 1 ص 63). رجوع به الحلل السندسیه ج 2 ص 202و نخبة الدهر دمشقی ص 103 و قاموس الاعل...
-
حجر موسی
لغتنامه دهخدا
حجر موسی . [ ح َ ج َ رِ سا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حجر قبر موسی شود.
-
دریای موسی
لغتنامه دهخدا
دریای موسی . [ دَرْ ی ِ سا ] (اِخ ) بحرموسی . بحر قلزم . دریای احمر. بدان مناسبت که موسی با قوم خود از آن گذشتند. و رجوع به بحر موسی ذیل بحر و دریای احمر شود.
-
دراک موسی
لغتنامه دهخدا
دراک موسی . [ دِ سا ] (اِخ ) نام یکی از نه دروازه ٔ شهر شیراز بوده است . (از نزهة القلوب حمداﷲ مستوفی ج 3 ص 114).