کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مورچه خورت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مورچه خورت
لغتنامه دهخدا
مورچه خورت . [ چ َ خُرْ ] (اِخ ) از دیه های اسپاهان در بلوک برخوار، کنار راه قم و اصفهان میان برج ونداد و کاروانسرای نادرشاه . در 363 هزارگزی تهران . (یادداشت مؤلف ). قصبه ای از دهستان برخوار، بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان واقع در پنجاه هزارگزی شمال اصف...
-
واژههای مشابه
-
مورچه بندی
لغتنامه دهخدا
مورچه بندی . [ چ َ / چ ِ ب َ ] (حامص مرکب ) قلعه بندی و حصاربندی . (ناظم الاطباء) .
-
مورچه پا
لغتنامه دهخدا
مورچه پا. [ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) مورچه پی . مورچپه . ریشی با مویهای کوتاه چون پای مورچه . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به مورچه پی شود.
-
مورچه پی
لغتنامه دهخدا
مورچه پی . [ چ َ / چ ِ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ) ریش از بیخ زده . (ناظم الاطباء). مورچپه . مورچه په . شکلی از اشکال ریش . ریشی با مویهای کوتاه چون پای مورچه . ریش کوتاه و به اندازه ٔ پای مورچه بر گرد رخسار. ریش که اندکی برجای مانده و مازاد زده شده باشد. ...
-
مورچه خانه
لغتنامه دهخدا
مورچه خانه . [ چ َ / چ ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خانه ٔ مورچه . لانه ٔ مورچه . لانه ٔ مور. (از یادداشت مؤلف ) : چنانکه مورچه با دانه چنگال سخت کرده باشد اندرونت از دیوان همچون مورچه خانه ... شده است . (کتاب المعارف ). و رجوع به مورچه و مور شود.
-
مورچه خوار
لغتنامه دهخدا
مورچه خوار. [ چ َ / چ ِ خوا / خا ] (اِ مرکب ) جانورک طاس لغزنده . صاحب طاس لغزنده . (یادداشت مؤلف ). || پستانداری است از راسته ٔ بی دندانان که دارای زبانی طویل و کرمی شکل و پوزه ٔ باریک و دراز می باشد و منحصراً از مورچه تغذیه می کند. دندان ندارد ولی...
-
مورچه سواری
لغتنامه دهخدا
مورچه سواری . [ چ َ / چ ِ س َ ] (اِ مرکب ) مورچه ٔ سواری . مورچه های درشت . قسمی مورچه ٔ درشت درازپای که تیز دود.- مثل مورچه سواری ؛ دائم الحرکة. بی سکون . (یادداشت مؤلف ).- مثل مورچه سواری راه رفتن ؛ دائم در حرکت بودن . به تندی حرکت کردن .
-
مورچه گیر
لغتنامه دهخدا
مورچه گیر. [ چ َ / چ ِ ] (نف مرکب ) که مورچه را بگیرد. که شکار مورچه کند. مورچه خوار. رجوع به مورچه خوار در معنی دوم شود. || (اِ مرکب ) حشره ای است ازراسته ٔ رگ بالان شبیه سنجاقک با چهار بال که در روی زمینهای شنی یا خاکی حفره ٔ قیف مانندی برای خود می...
-
مورچه ناک
لغتنامه دهخدا
مورچه ناک . [ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) پر از مورچه و دارای مورچه ٔ بسیار. (ناظم الاطباء). جای پرمورچه . آن جای که مورچه فراوان دارد. (یادداشت مؤلف ): نَمِلَة؛ زمین مورچه ناک . ارض مدبیة؛ زمینی مورچه ناک . (منتهی الارب ). و رجوع به مورچه شود.
-
خانه ٔ مورچه
لغتنامه دهخدا
خانه ٔ مورچه . [ ن َ / ن ِ ی ِ چ َ / چ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) لانه ٔ مور. رجوع به «خانه ٔ مور» شود.
-
جستوجو در متن
-
باهپود
لغتنامه دهخدا
باهپود. (اِخ ) نام محلی در راه نطنز به مورچه خورت میان رباط و طرق . (یادداشت مؤلف ).
-
رحمت آباد
لغتنامه دهخدا
رحمت آباد. [ رَ م َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه نطنز به مورچه خورت ، میان بادی آباد و رباط، در 19200گزی نطنز. (یادداشت مؤلف ).
-
گردنه ٔ طرق
لغتنامه دهخدا
گردنه ٔ طرق . [ گ َ دَ ن َ ی ِ طَ ] (اِخ ) گردنه ای است در راه نطنز به مورچه خورت میان طرق و دوراه اصفهان ، واقع در 40900گزی نطنز.