کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مورددانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مورددانه
لغتنامه دهخدا
مورددانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) موردانه . تخم نوعی از مازریون را گویند. (ناظم الاطباء). حب الاَّس . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و رجوع به موردانه شود.
-
جستوجو در متن
-
موردانه
لغتنامه دهخدا
موردانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مورددانه . تخم نوعی از مازریون را گویند. (ناظم الاطباء). کرم دانه . (یادداشت مؤلف ). حب آلاس . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). تخم نوعی از مازریون است که آن را کرم دانه هم می گویند. (آنندراج ) (برهان ). و رجوع به مورددانه ش...
-
حب الاس
لغتنامه دهخدا
حب الاس . [ ح َب ْ بُل ْ ] (ع اِ مرکب ) صاحب ذخیره ٔ خوارزمشاهی گوید: تخم مورْد است ، به گرگان و طبرستان او راموردانه گویند. مورْددانه . میوه ٔ مورْد. تخم مورْد . صاحب اختیارات بدیعی گوید: بپارسی تخم مورْد گویند بهترین وی بستانی فربه و رسیده بود و طب...
-
ضجاج
لغتنامه دهخدا
ضجاج . [ ض ِ ] (ع اِ) هر بار درختی که بدان طیور و سباع را سَم دهند. (منتهی الارب ). کل ّ شجرة تُسَم ﱡ بها السباع مثل الخروع و القسیب و الالب . هر درختی که دد و دام آن را ببویند. (برهان ). نام هر درختی که دد و دام آن را ببویند مانندخروع و قسیب و الب ....
-
نرم
لغتنامه دهخدا
نرم . [ ن َ ] (ص ) هندی باستان : نمرا (مطیع، منقاد)، اوستا: نمره واخش (؟) ، پهلوی : نرم (نرم ، لطیف )، افغانی و بلوچی ووخی : نرم ، کردی : نرم ، نرم ، زازا: نمر . جسمی که به هنگام لمس و تماس لطیف وملایم نماید. ضد سخت . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). جس...