کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مودونة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مودونة
لغتنامه دهخدا
مودونة. [ م َ ن َ ] (ع ص ) مؤنث مودون . (منتهی الارب ). زن کوتاه دست و کوتاه گردن و کوتاه سینه . (ناظم الاطباء). رجوع به مودون و مودنة شود. || زن ناقص خلقت ناقص اندام . || زن تنگ دوش . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || زن درهم اندام کوتاه گردن خر...
-
جستوجو در متن
-
مودون
لغتنامه دهخدا
مودون . [ م َ ] (ع ص ) مرد کوتاه گردن و کوتاه دست و کوتاه سینه . || مرد ناقص خلقت و ناقص اندام . || مرد تنگ دوش . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به مودن شود. || بچه ٔ لاغر و نزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بچه ٔ زار و لاغر زا...
-
درهم
لغتنامه دهخدا
درهم . [ دَ هََ ] (ص مرکب ) بی نظام و پریشان . (آنندراج ). بهم آمیخته . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). پریشان . (شرفنامه ٔ منیری ). مشوش و مغلق و مختلط و شوریده و پریشان و آمیخته . (ناظم الاطباء). ژولیده . آشفته . کاری درهم ، پوشیده . مشتبه . (یادداشت...