کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موج P پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مؤج
لغتنامه دهخدا
مؤج . [ م ُءْج ْ ] (ع مص ) گذر کردن آینه ٔ زانو در مابین پوست و استخوان .(ناظم الاطباء). ناظم الاطباء این صورت را ضبط کرده است ، اما صحیح کلمه مؤوج [ م ُ ئو ] است . رجوع به مؤوج در منتهی الارب و اقرب الموارد ماده ٔ «م وج » شود.
-
موج شکن
لغتنامه دهخدا
موج شکن . [ م َ / م ُ ش ِ ک َ ] (اِ مرکب ) سدی کشیده در پیش معظم آب دریا کم کردن قوت موج را. سدی که نزدیک بعضی بندرها بندند برای کم قوت کردن موجهای دریا. (یادداشت مؤلف ). دیواره ای محکم که برابر آب دریا بندند تا فشار موج را بگیرد و از زیر آب رفتن زم...
-
بی موج
لغتنامه دهخدا
بی موج . [ م َ / مُو ] (ص مرکب ) (از: بی + موج ) صاف و برابر و آرام مانند دریا. (ناظم الاطباء). مقابل مواج . رجوع به موج شود.
-
ماج و موج
لغتنامه دهخدا
ماج و موج . [ ج ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) بر وزن قاج و قوج ، بمعنی بوس و لوس باشد یعنی بوسیدن و لیسیدن چنانکه گربه کند بچه ٔ خود را. (برهان ). بوس و لوس مانند گربه که بچه ٔ خود را هم می بوسد و هم می لیسد. (ناظم الاطباء). رجوع به ماچ و موچ شود.
-
جستوجو در متن
-
موجگاه
لغتنامه دهخدا
موجگاه . [ م َ / م ُ ](اِ مرکب ) موجزار. موجستان . آن جای از دریا و رودخانه که موج در آن پدیدار است . جای پرموج : به استاد کشتی چنین گفت شاه که کشتی درافکن بدین موجگاه . نظامی .بسی سنگ رنگین در آن موجگاه همه ازرق و سرخ و زرد و سیاه . نظامی .|| دریا. ...
-
صفاخیزی
لغتنامه دهخدا
صفاخیزی . [ ص َ ] (حامص مرکب ) صفا برخاستن از. طراوت داشتن : شکرریزی گوشه ٔ لب مفهم صفاخیزی موج غبغب مفهم .ظهوری ترشیزی .
-
رنگ رنگ
لغتنامه دهخدا
رنگ رنگ . [ رَ رَ ] (ص مرکب ) رنگارنگ . رنگ برنگ . به لونهای مختلف . به رنگهای گوناگون . ملون به الوان مختلف . گوناگون : از باد روی خوید چو آب است موج موج وز نوسه پشت ابر چو جزع است رنگ رنگ . خسروانی .هم از آشتی راندم و هم ز جنگ سخن گفتم از هر دری رن...
-
موجه
لغتنامه دهخدا
موجه . [ م َ / م ُ ج َ / ج ِ ] (از ع ، اِ) موجة. یک موج . یکی موج . کوهه ٔ آب . خیزابه . خیزاب . آب خیز. آب خیزه . اشترک . شترک . (از یادداشت مؤلف ) : در بحر عشق موجه ٔ غبغب نخورده انددل در درون فکنده ٔ چاه ذقن نیند. زلالی (از آنندراج ).حشأالبحر؛ م...
-
تموج
لغتنامه دهخدا
تموج . [ ت َ م َوْ وُ ] (ع مص ) شدید شدن موج و کوهه برآوردن آب دریا. (از اقرب الموارد). موج زدن آب . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). || (اِ)، موج موج زدگی و تلاطم و ترنند. (ناظم الاطباء) : کنیزک خواست که آتش فتنه را بالا دهد و سیلاب آفت را در تموج آرد....
-
خاراشکاف
لغتنامه دهخدا
خاراشکاف . [ ش ِ ] (نف مرکب ) شکافنده ٔ خارا و سنگ سیاه سخت : ز خاریدن کوس خاراشکاف پر افکند سیمرغ در کوه قاف . نظامی .همانا که آن هاتف خضرنام که خاراشکاف است و خضراخرام . نظامی . || کنایه از زورمند و قوی : طلب فرمود شه خاراشکافی ز خارا موج خون بر خا...
-
صورت نگار
لغتنامه دهخدا
صورت نگار. [ رَ ن ِ ] (نف مرکب ) صورت نگارنده . مصور. نقاش . مجازاً خالق و آفریننده : جهان را دگرگونه شد کار و بارش بر او مهربان گشت صورت نگارش . ناصرخسرو.من جانسپار مدح تو، صورت نگار مدح توباآب کار مدح تو، الفاظم ابکار آمده . خاقانی .که چون کرده اند...
-
دریای اخضر
لغتنامه دهخدا
دریای اخضر. [ دَرْ ی ِ اَ ض َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دریای سبز. دریای سبزرنگ . || (اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان ) : دریای اخضر فلک و کشتی هلال هستندغرق نعمت حاجی قوام ما. حافظ.- موج دریای اخضر تیغ ؛ حرکت سریع شمشیر بران و آبدار : کوه را چ...
-
مخیل
لغتنامه دهخدا
مخیل . [ م ُ خ َی ْ ی َ ] (ع اِ) جامه ای که در آن نقش جانور باشد. (از فرهنگ لغات مشکل دیوان البسه ٔ نظام قاری ) : خشیشی و ابیاری او را وزیرحرم نرمدست مخیل مشیر. نظام قاری (دیوان البسه ٔ چ استانبول ص 174).مخیل بدو گفت رو تن بزن چو تو موج باشی و او موج...
-
برزکوه
لغتنامه دهخدا
برزکوه . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) کوه بلند. کوه رفیع : بیامد دمان از میان گروه چو نزدیک تر شد بدان برزکوه . فردوسی .لشکر تو چو موج دریااندسپهی کش چو برزکوه کلان . ابوالفرج رونی . || بلندی کوه . ستیغ کوه . قله ٔ کوه : ببودند یک هفته بر برزکوه سرهفته گشتند ی...