کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موجد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موجد
لغتنامه دهخدا
موجد. [ ج ِ ] (ع ص ) ایجادکننده . به هستی درآورنده ایجادکننده و پدیدآورنده . (ناظم الاطباء). پدیدآورنده . (از یادداشت مؤلف ) : خلق حق افعال ما راموجد است فعل ما آثار خلق ایزد است . مولوی .که تو پاکی از خطر وز نیستی نیستان را موجد و مغنیستی . مولوی ....
-
موجد
لغتنامه دهخدا
موجد.[ ج َ ] (ع ص ) ایجادشده . خلق شده . (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
مؤجد
لغتنامه دهخدا
مؤجد. [ م ُءْ ج َ ] (ع ص ) توانا و قوی شده بعد از ناتوانی و ضعف . (از منتهی الارب ، ماده ٔ اج د). استوار و قوی پشت . (از ناظم الاطباء).- بناء مؤجد ؛ استوار و محکم . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).|| گره سخت بسته شده . || پارچه ٔ کلفت نیک ساخته شده . (نا...
-
مؤجد
لغتنامه دهخدا
مؤجد. [ م ُءْ ج ِ ] (ع ص ) کسی و یا چیزی که زور می آورد و قوت می دهد. (ناظم الاطباء). قوی پشت گرداننده . (آنندراج ). توانا و قوی گرداننده پس از ضعف و ناتوانی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
موجدة
لغتنامه دهخدا
موجدة. [ ج ِ دَ ] (ع ص ) مؤنث موجد، بدید آورنده . آفریننده . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به موجد شود.- علت موجدة ؛ مقابل علت مبقیه . (یادداشت مؤلف ). علتی که سبب پیدایش چیزی است . رجوع به علت شود.
-
بانکدار
لغتنامه دهخدا
بانکدار. (نف مرکب ) کسی که بانک دارد و موجد و مؤسس و خداوند آن است و بکارهای بانکی می پردازد. (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ). بانکیه .
-
ژاکتت
لغتنامه دهخدا
ژاکتت . [ ک ُ ت ُ ] (اِخ ) ژان ژُزِف . عالم تعلیم و تربیت فرانسوی ، متولد در دیژن . او موجد روش تعلیمات عمومی است . (1770-1840 م .).
-
پیکومنوس
لغتنامه دهخدا
پیکومنوس . (اِخ ) یکی از ارباب انواع ایتالیای باستان ، حامی مراسم ازدواج و موجد اصول رشوه و کود دادن به اراضی . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
امرسن
لغتنامه دهخدا
امرسن . [ اِ م ِ س ُ ] (اِخ ) رالف والدو... فیلسوف امریکایی در سال 1803م . در بستن متولد شد و در سال 1882م . درگذشت . وی موجد ترانساداندالیسم است .
-
ریچاردسون
لغتنامه دهخدا
ریچاردسون . [ سُن ْ ] (اِخ ) ساموئل . نویسنده ٔ انگلیسی (1689 - 1761 م .). وی موجد رمان جدید انگلیسی و نویسنده ٔ کلاریس هارلو ، پاملا و گراندیسون است . آثار او در دیدرو و روسو مؤثر افتاده است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
منس
لغتنامه دهخدا
منس . [ م ِن ِ ] (اِخ ) شکل یونانی شده ٔ «من-ه ئ-ی » . بر اساس روایت کهن مصریان او اولین فرعون مصر و موجد اتحاد و یکپارچگی کشور مصر بود و شهر ممفیس را بر دلتای نیل او بنا نهاد. (از لاروس ).
-
اوفنباک
لغتنامه دهخدا
اوفنباک . [ اُ فِم ْ ] (اِخ ) ژاک . (1819-1880م .) مصنف فرانسوی متولد در کالونی . موجد اپرت در فرانسه است و بیش از صد اپرت نوشته . یگانه اپرای جدی وی بنام افسانه های هوفمان از شاهکارهای اوست . (دایرةالمعارف فارسی ). افنباخ .
-
گریم
لغتنامه دهخدا
گریم . [ گ ِ ] (اِخ ) ویلهلم . نویسنده ٔ آلمانی که در هانو به دنیا آمده است . (1786 - 1859م .). مصنف حکایات ملی آلمان است . درین کار برادرش ژاکب (یعقوب ) (1785 - 1863م .) با وی همکاری کرده است . او موجد فقه اللغه ٔ زبان آلمانی است و فرهنگی آلمانی را ...