کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موثوق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موثوق
لغتنامه دهخدا
موثوق . [ م َ ] (ع ص ) مستحکم و استوار و ثابت و دارای اعتماد و اعتمادکرده شده . (ناظم الاطباء). استوار. (آنندراج ).- موثوق ٌ به ؛ اعتمادکرده شده به آن . آنکه یا آنچه بدو اعتماد شده است . ثقه شمرده شده : مرجوع الیه در مهمات دولت و موثوق به در رای وتد...
-
واژههای همآوا
-
موسوق
لغتنامه دهخدا
موسوق . [ م َ ] (ع ص ) کشتی بار کرده . (ناظم الاطباء). رجوع به وُسْق ْ و وسیق و ایساق شود.
-
جستوجو در متن
-
استوارشده
لغتنامه دهخدا
استوارشده . [ اُ ت ُ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) موثوق . رجوع باستوار شدن شود.
-
محقوق
لغتنامه دهخدا
محقوق . [ م َ ] (ع ص ) لایق . درخور. اندرخور. زیبا. سزاوار، یقال هو محقوق به . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، محقوقون . (مهذب الاسماء) : عفریتی آدمی وش محقوق اخیار و موثوق اشرار. (تاریخ جهانگشای جوینی ). || راست و درست کرده شده . (غیاث ) (آنندراج...
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن زیدبن ابی ملیکة زهیربن عبداﷲبن جدعان ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جدعان . وی فقیه و نابینا بود و روایت حدیث می کرد ولی از محدثان موثوق نبود. اصل او از بصره است و در سال 129 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی از خلاصة تذ...
-
لهیعة
لغتنامه دهخدا
لهیعة. [ ل َ ع َ ] (اِخ ) الحضرمی . ذکره ابوموسی فی الذیل و قال یقال ان ابازرعة الرازی ذکر فی الصحابة و روی من طریق محمدبن عبیداﷲ التمیمی عنه و قال انه مات سنة مائة و تکلم فیه الازدی و وثقه ابن حبان . (الاصابةج 6 ص 13). صاحب منتهی الارب عبداﷲبن لهیعة...
-
ابونعیم
لغتنامه دهخدا
ابونعیم . [ اَ ؟ ] (اِخ ) فضل بن دکین از موالی طلحةبن عبیداﷲ تیمی . وفات 119 هَ . ق . او از فقهاء اصحاب حدیث است و از اوست : کتاب المناسک ، کتاب المسائل فی الفقه . (ابن الندیم ). و در کتاب الکنی بخاری آمده است که از ابراهیم شکستانی روایت کند و صاحب ر...
-
وجادة
لغتنامه دهخدا
وجادة. [ وِ دَ ] (ع اِمص ) (اصطلاح رجال و درایة) وجاده آن است که شخصی کتابی یا حدیثی را با خط راوی آن می بیند بدون آنکه خود راوی آن را دیده باشد پس در صورتی که به راوی آن وثوق داشته باشد آن را روایت میکند، طریق روایت آن کتاب و آن روایت این است که بگو...
-
مرجوع
لغتنامه دهخدا
مرجوع . [ م َ ] (ع ص ) بازگردانیده . برگردیده . (آنندراج ). بازگشت داده شده . برگردانده شده . نعت مفعولی است از رجع. رجوع به رجع شود. || بازخوانده شده . رجوع به معنی قبلی شود. رجوع شده . (ناظم الاطباء). ارجاع شده . محول . حواله شده .- مرجوع الیه ؛ م...
-
مشکور
لغتنامه دهخدا
مشکور. [ م َ ] (ع ص ) پسندیده و ستوده . (غیاث ) (آنندراج ). مقبول شده در درگاه خدای تعالی جل شأنه . سپاس داشته شده و ستایش شده و ستوده شده و شکر کرده شده و سزاوار ستایش و سپاس و حمد و پسندیده و پذیره و مقبول و خوش آیند. (ناظم الاطباء) : و من اراد ال...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم الثعلبی مکنی به ابواسحاق مفسر. صاحب کتاب مشهور متداول معروف بتفسیر ثعلبی . یاقوت گوید چنانکه عبدالغنی بن سعید حافظ مصری گفته و من آن را از حاشیه ٔ کتاب الاکمال ابن ماکولا نقل میکنم وفات ثعلبی در محرم سال 427...
-
اصحاب اجماع
لغتنامه دهخدا
اصحاب اجماع . [ اَ ب ِ اِ ] (اِخ ) در اصطلاح رجالی و در تداول علمای دینی ، چند تن از اصحاب ائمه ٔ اطهار (ع ) اند و همه ٔ علما معتقدند بر اینکه هر روایتی که از ایشان بطریق صحیح نقل شده و روات از اول سند تا یکی از ایشان موثوق و معتمد باشند، آن روایت را...
-
امین
لغتنامه دهخدا
امین . [ اَ ] (ع ص ) امانت دار. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (مؤید الفضلاء). زنهاردار. (فرهنگ فارسی معین ). قفان . (منتهی الارب ، ذیل ق ف ن ). قبان . (منتهی الارب ، ذیل ق ب ن ). مقابل خائن ، زنهارخوار. (یادداشت مؤلف ) : طالب و صابر و بر سر دل خویش...