کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موتال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موتال
لغتنامه دهخدا
موتال . (اِ) نامی است که در آستارا به «پترکاریا فراکسینی فلیا» داده می شود. و نامهای دیگر آن عبارتند از: «لارک » در نور وگرگان ، کهل در لاهیجان ، لرک در رودبار و درفک و نور قوزقره (گوز سیاه ) در حاجیلر. (از یادداشت مؤلف ).
-
موتال
لغتنامه دهخدا
موتال . [ م ُ ] (ترکی ، اِ) خیک پنیر و کره و جز آن ، و آن پوست گوسفند و بز و گاو است که از سر حیوان به طور سالم درمی آورند. خیک . دبه . || در آذربایجان مردم چاق و چله و شکم گنده را گویند به سبب شباهت به خیک و موتال .
-
جستوجو در متن
-
لارک
لغتنامه دهخدا
لارک . [ رَ ] (اِ) درختی جنگلی . رجوع به موتال و کهل و نیز رجوع به لرک شود.
-
یالان قور
لغتنامه دهخدا
یالان قور. [ ق َ ] (اِ) قسمی درخت جنگلی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به موتال شود.
-
لرک
لغتنامه دهخدا
لرک . [ ل َ ] (اِ) درختی است از تیره ٔ ژوگلانداسه ازجنس پتروکاریا و یک نمونه ٔ آن پتروکاریافراکزینی فلیا در جنگلهای کرانه ٔ دریای مازندران موجود است و از جلگه تا ارتفاع هزار گز از سطح دریا میروید. این درخت در خاک ژرف و خنک بهتر میروید از این رو در کن...