کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موبد کشمیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موبد کشمیری
لغتنامه دهخدا
موبد کشمیری . [ ب َ دِ ک َ ] (اِخ ) از گویندگان قرن دوازدهم هجری کشمیر بود و به سال 1172 هَ . ق . درگذشت . (از قاموس الاعلام ترکی ) (از فرهنگ سخنوران ).
-
واژههای مشابه
-
مؤبد
لغتنامه دهخدا
مؤبد. [ م ُ ءَب ْ ب َ ] (ع ص ) همیشه و جاوید و سرمد و پایدار و ابدی . (ناظم الاطباء). به معنی همیشه است مأخوذ از ابد. (از غیاث ). ابدی . جاوید. جاودان . جاویدان . جاودانه . همیشه . لایزال . (یادداشت مؤلف ) : باش همیشه ندیم بخت مساعدباش همیشه قرین ...
-
شه موبد
لغتنامه دهخدا
شه موبد. [ ش َه ْ ب َ ] (اِخ ) (قلعه ٔ شه موبد یا شاه موبد) قلعه ای در شیراز قدیم : و اندر وی [ در شیراز ] یکی قهندز است قدیم سخت استوار و آنرا قلعه ٔ شه موبد خوانند. (حدود العالم ).
-
شه موبد
لغتنامه دهخدا
شه موبد. [ ش َه ْب َ ] (اِخ ) شاه موبد. پادشاه افسانه یی ایران و یکی از اشخاص منظومه ٔ ویس و رامین . (فرهنگ فارسی معین ).
-
موبد ایرانی
لغتنامه دهخدا
موبد ایرانی . [ ب َ دِ ] (اِخ ) از گویندگان فارسی زبان بودو در هندوستان به سیاحت پرداخت . بیت زیر از اوست :از دیر و کعبه حاجت من گر روا شدی چندین چرا مشقت هر کیش بردمی .(از قاموس الاعلام ترکی ) (ازفرهنگ سخنوران ).
-
موبدان موبد
لغتنامه دهخدا
موبدان موبد. [ ب َ ب َ] (اِ مرکب ) موبد موبدان . رئیس موبدان . دارنده ٔ عالیترین مقام روحانی در دین زرتشتی . (از یادداشت مؤلف ). قاضی القضاة مجوس . (مفاتیح ). یعقوبی فهرست صاحبان مناصب را در عهد یزدگرد اول (نیمه ٔ اول قرن پنجم میلادی ) چنین آورده اس...
-
اماد موبد
لغتنامه دهخدا
اماد موبد. [ اَ دِ ب َ ] (اِخ ) نام موبدی از زرتشتیان معاصر اسحاق بن الندیم صاحب الفهرست . رجوع به الفهرست چ قاهره ص 20 و سبک شناسی ج 1 ص 77 (حاشیه ) شود.