کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موانع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موانع
لغتنامه دهخدا
موانع. [ م َ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ مانعة. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). || ج ِ مانع. (اقرب الموارد) (یادداشت مؤلف ). چیزهایی که بازدارند و ممانعت کنند کسی را از کاری و هرآنچه مانع اجرای کاری گردد. (ناظم الاطباء). || عوائق . مشکلات بازدارنده از پیشرفت ...
-
واژههای همآوا
-
موانا
لغتنامه دهخدا
موانا. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ترگور بخش سلواناشهرستان ارومیه در نوزده هزارگزی شمال باختری سلوانا با 620 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
جستوجو در متن
-
راست و ریس
لغتنامه دهخدا
راست و ریس . [ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ). راست و ریست . در تداول عامه ، موانع. معایب . (یادداشت مؤلف ): راست و ریستش را در کردن ، رفع موانع و معایب چیزی .متناسب یا هموار کردن .
-
سنگ انداختن
لغتنامه دهخدا
سنگ انداختن . [ س َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) افکندن سنگ . || بمجاز، موانع و عوائقی برای کسی ایجاد کردن . (یادداشت مؤلف ).
-
کارشکنی
لغتنامه دهخدا
کارشکنی . [ ش ِ ک َ ] (حامص مرکب ) ممانعت از پیشرفت کار. || بهتان و افتراء. (ناظم الاطباء). سعایت . اخلال در امر. موانع برای پیشرفت کاری ایجاد کردن و با کردن صرف شود.
-
استطاعة الصحیحة
لغتنامه دهخدا
استطاعة الصحیحة. [ اِ ت ِع َ تُص ْ ص َ حی ح َ ] (ع اِ مرکب ) (الَ ...) آنست که موانع از مرض و غیره مرتفع شود. (تعریفات جرجانی ).
-
زواجر
لغتنامه دهخدا
زواجر. [ زَ ج ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ زاجر. (دهار). بازدارندگان و موانع. (غیاث ) (آنندراج ). ممانعات و منهیات و چیزهایی که نهی کرده شده و موانع. (ناظم الاطباء) : ... ملک کرمان به تصرف گرفت و کار او نفاذ یافت و اوامر و زواجر او به امضاء پیوست . (ترجمه ٔ تا...
-
عجاساء
لغتنامه دهخدا
عجاساء. [ ع َ ] (ع اِ) گله ٔ بزرگ از شتران . (منتهی الارب ) (آنندراج ). العظیمة من الابل . || پاره ای از شب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). القطعة العظیمة من اللیل . (اقرب الموارد). || تاریکی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، عجاساء، ع...
-
عوائق
لغتنامه دهخدا
عوائق . [ ع َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ عائق . (از اقرب الموارد). رجوع به عائق شود. || ج ِ عائقة. (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). رجوع به عائقة شود. || موانع و حوادث . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). عوارض و موانع. || آسیبها و آفتها. (فرهنگ فارسی معین ). || بدبختی...
-
گراته
لغتنامه دهخدا
گراته . [ گ ِ ت َ / ت ِ ](اِ) موانع و مشکلات پیاپی غیرمنتظر در پیشرفت کاری پیدا شدن . گراته در کاری افتادن در تداول عوام ، گره ،عقده ، مانع، عایق و مشکلاتی در انجام کردن کاری پدیدآمدن . اموری که مایه ٔ تعویق مقصودی شود: نمیدانم این کار چقدر گراته دار...
-
شکنی
لغتنامه دهخدا
شکنی . [ ش ِ ک َ ] (حامص ) شکستگی . (ناظم الاطباء). حاصل مصدر از ریشه ٔ شکستن (شکن ) اما همیشه به صورت ترکیب آید: دل شکنی ، بت شکنی ، کارشکنی ، حق شکنی و غیره . (از یادداشت مؤلف ).- حق شکنی ؛ حق کسی را پایمال کردن . (یادداشت مؤلف ).- کارشکنی کردن ...
-
وراوگندن
لغتنامه دهخدا
وراوگندن . [ وَ اَ / اُو گ َ دَ ] (مص مرکب ) برافکندن . (فرهنگ فارسی معین ) : آن تلهاء موانع را نیز به باد خوف ریز، وراوگن اندک اندک تباهی ترا از این مواضع نقل کند. (فرهنگ فارسی معین از معارف بهاء ولد ص 48).
-
روادع
لغتنامه دهخدا
روادع . [ رَ دِ ] (ع ص ، اِ) قیاساً ج ِ رادِعة و رادِع . موانع : اما جایی که بأس حسام ... روی نمود به خوادع کلام و روادع ملام ... التفاتی نرود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 260). || رادع و رادعة و ج ِ آن روادع بمعنی پیراهن آغشته به زعفران و یا به دیگر بوی...