کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مواظبت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مواظبت
لغتنامه دهخدا
مواظبت . [ م ُ ظَ / ظِ ب َ ] (از ع ، اِمص ) پیوستگی و مراقبت و همیشگی و مداومت . ملازمت و توجه و اشتغال . (ناظم الاطباء). پیوسته بودن بر کاری . لازم گرفتن . محافظت . مراقبت . تیمار داشتن . (یادداشت مؤلف ) : در صبر و مواظبت تو خیره مانده بودم . (کلیل...
-
واژههای همآوا
-
مواظبة
لغتنامه دهخدا
مواظبة. [ م ُ ظَ ب َ ] (ع مص ) پیوسته بودن بر کاری . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). مواکظة. (تاج المصادر). مداومت کردن بر کاری . دایم بر یک کار بودن و همیشه کردن کاری و مداومت نمودن بر کاری . (غیاث ). بر کاری بایستادن . (تاج المصادر بیهقی )...
-
جستوجو در متن
-
نخل پیرا
لغتنامه دهخدا
نخل پیرا. [ ن َ ] (نف مرکب ) که نخل خرما را بپیراید و مواظبت کند. || نخلبند. رجوع به نخلبند شود.
-
موابلة
لغتنامه دهخدا
موابلة. [ م ُ ب َ ل َ ] (ع مص ) همیشگی کردن در کاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مواظبت کردن .
-
مواتنة
لغتنامه دهخدا
مواتنة. [ م ُت َ ن َ ] (ع مص ) ملازمت کردن کاری را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مواظبت . (المصادر زوزنی ).
-
مراقبت کردن
لغتنامه دهخدا
مراقبت کردن . [ م ُ ق َ / ق ِ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نگاه داشتن . (یادداشت مؤلف ). نگهبانی ونگهداری کردن . || مواظبت کردن . پاییدن .
-
خاطر نگاه داشتن
لغتنامه دهخدا
خاطر نگاه داشتن . [ طِ ن ِ ت َ] (مص مرکب ) مواظبت کردن . مراعات کردن : شکر خدا که خاطر ما را نگاه داشت .محمداشرف (از آنندراج ).
-
خوکبانی
لغتنامه دهخدا
خوکبانی . (حامص مرکب ) خوک چرانی . || حفاظت خوک . نگاهداری خوک . مواظبت خوک . خوکوانی .
-
پجردن
لغتنامه دهخدا
پجردن . [ پ ِ ج ُ دَ] (مص ) در زبان عوام پرستاری و نهایت مواظبت کردن از روی مهربانی چیزی یا کسی را. پرستاری پیر و بیمار و طفل کردن . و اصل بجرمق زبان آذری ، این کلمه است .
-
خانه داری
لغتنامه دهخدا
خانه داری . [ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) میانه روی . درست خرجی . (ناظم الاطباء). || تدبیر منزل . مواظبت زن در کارهای خانه .
-
حسن مراقبت
لغتنامه دهخدا
حسن مراقبت . [ ح ُ ن ِ م ُ ق َ / ق ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دقت کردن در مواظبت . رجوع به ترکیبات حسن شود.
-
نگه داری
لغتنامه دهخدا
نگه داری . [ ن ِ گ َه ْ ] (حامص مرکب ) محافظت . (ناظم الاطباء). حفظ. نگاه داری . پاسداری : سپه را نگه داری شهریاربه از جنگ در حلقه ٔ کارزار. سعدی .- نگه داری کردن ؛ نگاه داشتن . حفظ و حراست کردن . سرپرستی و مواظبت کردن .
-
وکب
لغتنامه دهخدا
وکب . [ وَ ] (ع مص ) وُکوب . وَکَبان . فراخ رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || پیوسته بودن بر کاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مواظبت داشتن . (اقرب الموارد). || برپای خاستن و ایستادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).