کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مواضعات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مواضعات
لغتنامه دهخدا
مواضعات . [ م ُ ض َ ] (ع اِ) ج ِ مواضعة. (ج ِ مواضعت و مواضعه ) به معنی قرارها و قرار نهادن ها و موافقتها و سازواریها و نهادنیها و قراردادها. (یادداشت مؤلف ). قراردادها و گفتگویهای با هم . (ناظم الاطباء) : بوسهل زوزنی بود در آن میانه ، کار و بار همه...
-
واژههای همآوا
-
مواضاءة
لغتنامه دهخدا
مواضاءة. [ م ُ ض َ ءَ ] (ع مص ) مواضاة. با هم چیرگی جستن در پاکیزگی و خوبی . (ناظم الاطباء). و رجوع به مواضاة شود.
-
جستوجو در متن
-
دروزن
لغتنامه دهخدا
دروزن . [ دَ؟ ] (اِخ )ذکر ماسح و سوادی که در آن مقادیر مساحت شده ٔ زمینها را ثبت کند. (مفاتیح ، در مواضعات ذکور و دفاتر).
-
انجیذج
لغتنامه دهخدا
انجیذج . [ اَ ذَ ] (معرب از فارسی ، اِ) ملفوظ. (مفاتیح در مواضعات ذکور و دفاتر) (یادداشت مؤلف ).
-
اصطلاحات
لغتنامه دهخدا
اصطلاحات .[ اِ طِ ] (ع اِ) ج ِ اصطلاح . || الفاظ متداوله مابین اهل هر علم و صنعت . (ناظم الاطباء). مُواضعات : اصطلاحات سیاسی ، اصطلاحات شرعی ، اصطلاحات صنعتی ، اصطلاحات طبی ، اصطلاحات علمی ، اصطلاحات نظامی ، و غیره .
-
مصطلحات
لغتنامه دهخدا
مصطلحات . [ م ُ طَ ل َ ] (ع اِ) ج ِ مصطلحه . مواضعات . (یادداشت مؤلف ). الفاظی که در محاورات مردم معمول ومتداول باشد. (ناظم الاطباء) : وضوح و صراحت اساس سخنوری آنان بشمار می رفته و بکار بردن لغات و مصطلحات عوام و پیشه وران را از جهت نزدیک ساختن مطلب...
-
جایزه
لغتنامه دهخدا
جایزه . [ ی ِ زَ / زِ ] (ع اِ) پاداش . ج ، جوائز : جایزه خواهم یکی کم بدهی اندکی ورندهی بیشکی ز ایزد خواهم عیاد. منوچهری .هرچه لبت را بسخن ره در اوست جایزه ٔ قد سمعاﷲ در اوست . امیرخسرو.گر نظم را بقدر سخن میرسد بهاشخصم ز جمله جایزه بهتر گرفته است . ش...
-
مصادرات
لغتنامه دهخدا
مصادرات . [ م ُ دَ ] (ع اِ) ج ِ مصادرة. (یادداشت مؤلف ) : بوسهل زوزنی بود آن میانه کار و بار همه وی داشت و مصادرات و مواضعات مردم ... همه او می کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 145). بیشتر خلوتها با بوسهل زوزنی بود و صارفات او می برید و مرافعات را وی می ن...
-
استان
لغتنامه دهخدا
استان . [ اِ / اُ ] (پهلوی ، اِ) کوره . رستاق . روستا. در عهد ساسانیان ، ایالات را به أجزائی چند تقسیم کرده هر یک را یک استان می گفته اند (پاذکستپان ) ظاهراً در اصل عنوان نایب الحکومه ٔ یک استان بوده است . (ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستنسن ترج...
-
تحلیق
لغتنامه دهخدا
تحلیق . [ ت َ ] (ع مص ) بسیار ستردن سر. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). موی بستردن . (زوزنی ). سر ستردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). نیک ستردن موی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || انداختن چیزی بسو...
-
ابومیمون
لغتنامه دهخدا
ابومیمون . [ اَ م َ مو ] (اِخ ) قدّاح . صاحب بیان الأدیان آرد: الفرقة الرابعة من الشیعة. اصل مذهب ایشان بظاهر تشیع و دوستداری امیرالمؤمنین علی است کرّم اﷲ وجهه و بباطن کفر محض است و از مصربرخاسته است . مردی بود او را بومیمون قداح خواندند و دیگر، آن...
-
خریدن
لغتنامه دهخدا
خریدن . [ خ َ دَ ] (مص ) پول دادن در ازای چیزی و ابتیاع کردن . ضد فروختن . (ناظم الاطباء). ابتیاع . (زوزنی )، اشتراء. (زوزنی ). بیع. شراء. شری . (یادداشت بخط مؤلف ) : خواجه غلامی خرید دیگر تازه سست هل و حجره گرد و لغو و ملازه .منجیک .یکی داد جامه یک...
-
باطنیه
لغتنامه دهخدا
باطنیه . [ طِ نی ی َ ] (اِخ ) اسماعیلیه . اسماعیلیان . تعلیمیه . سبعیه . هفت امامیان . فاطمیان . باطنیان . حشاشین . ملاحده . فدائیان . فرقه ای از شیعه که سلسله ٔ ائمه را به اسماعیل فرزند مهتر امام جعفر صادق ختم کنند و اسماعیل را امام هفتم دانند. تعلی...