کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مواصلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مواصلة
لغتنامه دهخدا
مواصلة. [ م َ ص ِ ل َ ] (اِخ ) موصلیان . مردم موصل . متوطنین شهر موصل . (ناظم الاطباء).
-
مواصلة
لغتنامه دهخدا
مواصلة. [ م ُ ص َ ل َ ] (ع مص )وصال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (المصادر زوزنی ).با کسی پیوستن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به وصال شود. || کاری پیوسته کردن . (المصادر زوزنی ). پیوسته داشتن . || دوستی بی آمیغ و بی غرض کردن . (م...
-
واژههای همآوا
-
مواصلت
لغتنامه دهخدا
مواصلت . [ م ُ ص َ / ص ِ ل َ ] (از ع ، اِمص ) مواصلة. پیوستگی و اتصال . (ناظم الاطباء). وصال . پیوستگی . پیوستن . (غیاث ) : چون التقاء... تعذری داشت طلب مواصلت به طریق مکاتبه که آن را احداللقائین نام نهاده اند متعین بود. (از مکتوب شیخ صدرالدین قونیوی...
-
جستوجو در متن
-
مواصلات
لغتنامه دهخدا
مواصلات . [ م ُ ص َ ] (ع اِ) ج ِ مواصلة (مواصلت ). (از یادداشت مؤلف ). رجوع به مواصلت شود.
-
مواصلت
لغتنامه دهخدا
مواصلت . [ م ُ ص َ / ص ِ ل َ ] (از ع ، اِمص ) مواصلة. پیوستگی و اتصال . (ناظم الاطباء). وصال . پیوستگی . پیوستن . (غیاث ) : چون التقاء... تعذری داشت طلب مواصلت به طریق مکاتبه که آن را احداللقائین نام نهاده اند متعین بود. (از مکتوب شیخ صدرالدین قونیوی...
-
مقاطعة
لغتنامه دهخدا
مقاطعة. [ م ُ طَ ع َ ] (ع مص ) با کسی وابریدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). از همدیگر بریدن دو نفر، ضد مواصلة. (از ناظم الاطباء). ترک دیدار و مکاتبت با کسی کردن . (از اقرب الموارد). || نبرد کردن در بریدن چیزی . (منتهی الارب ) (آنن...
-
اقتصاد
لغتنامه دهخدا
اقتصاد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) میانه راه رفتن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). میانجی نگاه داشتن . (تاج المصادر بیهقی ). میانه نگاه داشتن . (ترجمان القرآن ). || (اِمص ) میانه روی در هر کاری . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). قصد.- علم ...
-
مواتره
لغتنامه دهخدا
مواتره . [ م ُت َ رَ ] (ع مص ) درپی یکدیگر شدن گسسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پیاپی کردن . (المصادر زوزنی ). || نامه و خبر درپی یکدیگر فرستادن یکان یکان با مهلت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وتار. (منتهی الارب ). گویند مواتره بین...
-
عمر سهروردی
لغتنامه دهخدا
عمر سهروردی . [ ع ُ م َ رِ س ُ رَ وَ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن عمویه ٔ قرشی تیمی بکری سهروردی ، مکنی به ابوحفص و ملقب به شهاب الدین . فقیه ، مفسر و صوفی قرن ششم و هفتم هجری . وی به سال 539 هَ .ق . در سهرورد تولد یافت . او شیخ بغداد گشت و سرانجام بس...
-
وصال
لغتنامه دهخدا
وصال . [ وِ ] (ع مص ) مواصله . دوستی بی آمیغ و بی غرض کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پیوسته داشتن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و از همین معنی است صوم وصال یعنی روزه ٔ امروزه را به روزه ٔ فردا پیوسته کردن بدون آ...