کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موارعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موارعة
لغتنامه دهخدا
موارعة. [ م ُ رَ ع َ ] (ع مص ) باهم سخن گفتن و کنگاش نمودن . (آنندراج ). سخن گفتن با کسی و مشاوره نمودن و کنگاش کردن . (ناظم الاطباء). مناطقه . (تاج المصادر بیهقی ).
-
واژههای همآوا
-
موارات
لغتنامه دهخدا
موارات . [ م ُ ] (ع مص ) پوشیدن . پوشیده داشتن . پوشانیدن . نهان کردن . نهفتن . (یادداشت مؤلف ). مستورداشتن خبر و غیر آن را اظهار کردن . نهان داشتگی : وقت کشف آن تلبیس نفرمودند و اغضا و مواراتی رفت . (تاریخ جهانگشای جوینی ). رجوع به مواراة شود.
-
مواراة
لغتنامه دهخدا
مواراة. [ م ُ ] (ع مص ) نهفتن چیزی را. (منتهی الارب ). واپوشانیدن . (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 96). پوشیدن . (المصادر زوزنی ). پوشیدن .توریه . ستر کردن خبری و غیر آن را اظهار کردن . مدامسه . نهفتن . پنهان کردن . پوشانیدن . (یادداشت مؤلف ). ...
-
جستوجو در متن
-
کنگاش کردن
لغتنامه دهخدا
کنگاش کردن . [ ک ِ / ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مشورت کردن و تدبیر خواستن . (ناظم الاطباء). موارعة. مشاوره . مصلحت اندیشی . سگالش کردن . مشورت . شور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : هیچ رخصت نمی دهد عقلم هرچه با وی همی کنم کنگاش .(از انجمن آرای ناصری ).