کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مواد گیاهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بوردان
لغتنامه دهخدا
بوردان . (اِ) گیاهی از تیره ٔ رامناسه وقسمت قابل مصرف آن پوست ساق و مواد مؤثره ٔ آن گلوکزیدهای آنتراکینونیک و عصاره ٔ مایع بوردن ، تیزان بوردن مورد استعمال است . (از کارآموزی داروسازی ص 187).
-
چیگلک
لغتنامه دهخدا
چیگلک . [ ل َ ] (اِ) چیک لک . چیالک . گیاهی است از تیره ٔ گل سرخها با میوه ٔ خوشمزه و دارای ویتامین C و مواد قندی . برگش را عوام به عنوان داروی ضد نقرس می شناسند.
-
تنتور
لغتنامه دهخدا
تنتور. [ ت َ ] (فرانسوی ، اِ) در اصطلاح پزشکی مایعی است که از تأثیر الکل یا اتر بر جوهرهای مواد گیاهی یا حیوانی یا معدنی بدست آید. (از لاروس ). تنتورها مایعات الکلی هستند که از اثر تأثیر الکل به درجات مختلف بر روی مواد خشک گیاهی ، حیوانی و شیمیایی ...
-
هاماملیس
لغتنامه دهخدا
هاماملیس . [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) گیاهی است که در داروسازی به کار میرود. از تیره ٔ هاماملیداسه . قسمت قابل مصرف آن برگ آن است و مواد مؤثره اش ، تانن ، کمی اسانس و هاماملین میباشد و به صورت تنطور، عصاره و عصاره ٔ مایع هاماملیس به کار میرود. (از کارآم...
-
خاک گیاهی
لغتنامه دهخدا
خاک گیاهی . [ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خاکی است که ازترکیب خاک معدنی با لاشبرگ درست میشود. مهندس کریم ساعی در کتاب جنگل شناسی خود چنین آرد: خاک گیاهی از آمیختن خاک معدنی با لاشبرگ درست می شود. در زمینهای زراعتی مواد آلی که از راه کود بزمین داده ...
-
خاک جنگل
لغتنامه دهخدا
خاک جنگل . [ ک ِ ج َ گ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خاکی که درختان جنگل در آن میرویدو بنابر نظر مهندس کریم ساعی در جنگل شناسی : «خاک جنگل مانند خاک کشتزارها از مواد زیر ساخته شده است :الف - مواد معدنی : که از خرد شدن سنگهای پوسته ٔ روئی زمین بوجود می...
-
بیوشیمی
لغتنامه دهخدا
بیوشیمی . [ بی ُ ] (فرانسوی ، اِ) زیستشیمی . علمی است که در آن از تغییرات شیمیایی مواد آلی و غیرآلی بوسیله ٔ موجودات زنده و بصورت دقیقتر از عمل میان یاخته یا موجود زنده و محیط شیمیائی آن و تبدیل عناصر این محیط به نیازمندیهای زیستی خاص آن بحث میشود. ب...
-
الکلاتور
لغتنامه دهخدا
الکلاتور. [ اَ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) ، ماده ای که از خیسانیدن جسمی در الکل حاصل شود. در «کارآموزی داروسازی » دکتر جنیدی (ص 80 و 81) چنین آمده ، اگر بر روی مواد دارویی تازه الکل بیفزایند و پس از مدتی صاف کنند مایع صاف شده الکلاتور نامیده میشود. الکلاتو...
-
گل گاوزبان
لغتنامه دهخدا
گل گاوزبان . [ گ ُ ل ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلی است مخصوص به گیاهی که برگ آن مانند زبان گاواست و گل آن به گل گاوزبان مشهور است و آنرا به فرنگی بوراش نامند و از تیره ٔ بوراژیناسه میباشد و قسمت قابل مصرف آن گل و مواد مؤثره به نام موسیلاژ نیتر...
-
کربن گیری
لغتنامه دهخدا
کربن گیری . [ ک َ ب ُ ] (حامص مرکب ) فوتوسنتز عملی است که رستنی های سبز در برابر نور انجام می دهند به این طریق که انیدرید کربنیک را می گیرند و اکسیژن پس می دهند. و نتیجه اش تأمین مواد غذائی مورد نیاز گیاه و ساختن ذخائرمختلفه ٔ گیاهی در اندامهای مختل...
-
لایه
لغتنامه دهخدا
لایه . [ ی َ / ی ِ ] (اِ) مرادف لای است . (آنندراج ). رده ٔ دیوار و تای جامه و کاغذ و در عرف آن را ته گویند. (غیاث ) (فرهنگستان این لغت را بجای طبقه پذیرفته است ) . لایه های خاک جنگل عبارتند از: پوشش مرده که از مواد آلی ساخته شده ولاشبرگ و خاک گیاهی ...
-
جعفری
لغتنامه دهخدا
جعفری . [ ج َ ف َ ] (اِ) گیاهی از طایفه ٔ چتری ها که شومخ نیز گویند و برگ آن مأکول است و در آشها و قورمه سبزی داخل کنند. (ناظم الاطباء). به لغت مازندران قسمی کرفس الورق حزا است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). قسمی از احرار بقول شبیه به کرفس در بوی و طعم و ا...
-
موگه
لغتنامه دهخدا
موگه . [ گ ِ ] (فرانسوی ، اِ) سوسن بری که گل برف نیز نامندش . (از یادداشت مؤلف ).گیاهی است از تک لپه ای هایی که جام و کاسه ٔ رنگین دارند، از تیره ٔ سوسنی ها و از دسته ٔ مارچوبه ها که ساقه های زیرزمینی ضخیم و گلهای کوچک معطر و برگهای بزرگ دارد. (از گ...
-
اسبیدسپند
لغتنامه دهخدا
اسبیدسپند. [ اِ بی س َ پ َ ] (اِ مرکب ) او رابه لغت تازی خردل ابیض گویند و بعضی از صیادنه او را باسقیس تعریف کنند و به رومی او را ثمیاما خورتاریون گویند و معنی او به تازی دخنةالحشیش باشد یعنی گیاهی که ازو بخور کنند و ابومعاذ گوید او را اسفید ثفاء خوا...
-
بخور مریم
لغتنامه دهخدا
بخور مریم . [ ب َ / ب ُ رِ م َرْ ی َ ] (ترکیب اضافی ) گیاهی است از تیره ٔ پامچالها که از گلهای زینتی مرغوب است . گلهای آن دارای دم گل خمیده میباشد و ریشه اش ضخیم غده ای است . گلهایش برنگهای ارغوانی و قرمزِ تیره و سفید و صورتی میباشد. در ریشه ٔ غده ٔ ...