کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهیب
لغتنامه دهخدا
مهیب . [ م َ] (ع ص ) مهوب . مرد که از وی ترسند. (منتهی الارب ، ماده ٔ هَ ی ب ). سهمگین . سهمناک . ترسناک . آنکه هرکس از او بترسد و او را شکوه دارد. (مهذب الاسماء). مرد سهمناک که خوف و سهم از او بارد و مردم از او ترسند. صاحب غیاث اللغات گوید استعمال ا...
-
جستوجو در متن
-
بیم آور
لغتنامه دهخدا
بیم آور. [ وَ ] (نف مرکب ) ترسناک . مهیب . ترس آورد.
-
بامهابت
لغتنامه دهخدا
بامهابت . [ م َ ب َ ] (ص مرکب ) که مهابت دارد. مهیب . باهیبت . و رجوع به مهابت شود.
-
پای پوزان
لغتنامه دهخدا
پای پوزان . (اِ مرکب ) آواز مهیب . سهمناک . (برهان ). بانگ سهمناک .
-
نفاریة
لغتنامه دهخدا
نفاریة. [ ن ُ ی َ ] (ع ص ، از اتباع ) عفاریة نفاریة، منکر خبیث مارد. (از اقرب الموارد). چیز مهیب ترسناک . (آنندراج ).
-
غرش کردن
لغتنامه دهخدا
غرش کردن . [ غ ُرْ رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غریدن . آواز مهیب درآوردن .
-
غول پیکر
لغتنامه دهخدا
غول پیکر. [ پ َ / پ ِ ک َ ] (ص مرکب ) آنچه یا آنکه بسیار بزرگ و مهیب باشد. غول آسا. کوه پیکر. رجوع به غول شود.
-
استانتر
لغتنامه دهخدا
استانتر. [ اِ تا ت ُ ] (اِخ ) در اساطیر یونانی یکی از رزم آوران یونان ، قهرمان محاربه ٔ تروا. وی آوازی مهیب داشت .
-
انز
لغتنامه دهخدا
انز. [ اَ ن َ ] (ص ، اِ) هر چیز بد و زشت و هولناک و مهیب . (ناظم الاطباء). و رجوع به انر شود.
-
بیمور
لغتنامه دهخدا
بیمور. [ وَ ] (ص مرکب ) (از: بیم + ور) مهیب . باصلابت . رجوع به بیم و نیز رجوع به بیموری شود.
-
سگاچه
لغتنامه دهخدا
سگاچه . [ س ُ چ َ / چ ِ ] (اِ) شکلی مهیب که آدمی از آن بخواب می ترسد یا پندارد که کسی گلوی وی می افشارد و به عربی کابوس نامند. (غیاث ).
-
غرغان
لغتنامه دهخدا
غرغان . [ غ َ ] (اِ) آواز مهیب . (آنندراج ). || در ناظم الاطباء به معنی دیگ آشپزی آمده است و در فرهنگهای دیگر به این معنی دیده نشد و در صورتی که صحیح باشد تلفظی از غزغن ، غزغند (دیگ ) است .
-
غول آسا
لغتنامه دهخدا
غول آسا. (ص مرکب ) بسیار بزرگ و معظم . آنچه مانند غول بزرگ و مهیب باشد. غول پیکر. دیومانند. رجوع به غول شود: کارخانه ٔ غول آسای ذوب فلزات .
-
دهشت انگیز
لغتنامه دهخدا
دهشت انگیز. [ دَ / دِ ش َ اَ ] (نف مرکب ) دهشت انگیزنده . دهشت آور. مهیب و هولناک . (ناظم الاطباء). وحشت انگیز. (آنندراج ).