کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهود
لغتنامه دهخدا
مهود. [ م ُ ] (ع اِ) ج ِ مهد. (دستورالاخوان ) (منتهی الارب ). رجوع به مهد شود.
-
مهود
لغتنامه دهخدا
مهود. [ م ُ هََوْ وَ ] (ع ص ) غناء مهود؛ غناء نرم و آهسته . (منتهی الارب ، ماده ٔ هَ و د). آواز و تغنی ملایم و نرم . (ناظم الاطباء). || یهودی شده . رجوع به تهوید شود.
-
جستوجو در متن
-
مهودة
لغتنامه دهخدا
مهودة. [ م ُ هََوْ وَ دَ ] (ع ص ) به معنی مهود است . (از ناظم الاطباء). رجوع به مهود شود.
-
مهد
لغتنامه دهخدا
مهد. [ م َ ] (ع اِ) گاهواره . (دهار) (مهذب الاسماء) (غیاث ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). منجک . (مهذب الاسماء). هر موضعی که برای طفل مهیا سازند. (غیاث اللغات ) : درمسجدند و ساخته چون مهد کودکان هم آب خانه در وی و هم جای خوابشان . خاقانی .دایه ٔ من عقل ...