کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهمهة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهمهة
لغتنامه دهخدا
مهمهة. [ م َهَْ م َ هََ ] (ع مص ) مه مه گفتن کسی را یعنی که بازایست . (منتهی الارب ). زجر کردن . (تاج المصادربیهقی ). || بازداشتن کسی را از سفر. || بازایستادن و برگردیدن . (از منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
محمحة
لغتنامه دهخدا
محمحة. [ م َ م َ ح َ ] (ع مص ) خالص کردن دوستی را با کسی . (از منتهی الارب ماده ٔ م ح ح ) (از ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
زجر
لغتنامه دهخدا
زجر. [ زَ ] (ع مص ) بازداشتن و منع کردن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ). باز داشتن کسی را و نهی کردن . (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). از کاری بازکردن . (المصادر زوزنی ص 22) (دهار). منع. نهی . و این لغت دراصل بمعنی راندن بوسیله ٔ بانگ ...