کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهریا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جامهر گذاشتن
لغتنامه دهخدا
جامهر گذاشتن . [ م ُ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) مهریا سبحه یا چیزی دیگر را در محلی بعلامت مشغول بودن گذاشتن ، چنانکه مأمومین مهر یا سبحه در مسجد گذارندبنشان این که این محل از صف جماعت اشغال شده است .
-
راسپی
لغتنامه دهخدا
راسپی . (اِ) نامی که به یکی از دو موبدکه با هم مراسم دینی آفرینگان بجای آورند، دهند. نام دیگری زوت است . (خرده اوستا ص 69). از برای بجا آوردن مراسم آفرینگان در مهریا پرستشگاه جای مخصوصی لازم نیست برخلاف مراسم دیگر این جشن را در جای معمولی و در خانه ٔ...
-
مهر
لغتنامه دهخدا
مهر. [ م ُ ] (اِ) آلتی از فلز، سنگ ،عقیق و در عصر ما لاستیک و جز آنها که بر آن نام و عنوان کسی یا بنگاهی یا مؤسسه ای را وارون کنده باشندو چون بر آن مرکب مالند و آنگاه بر کاغذ و جز آن فشار دهند نام و نقش مذکور بر آن ثبت شود : که کشتی کسی را مده تا نخ...