کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهرپرست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهرپرست
لغتنامه دهخدا
مهرپرست . [ م ِ پ َ رَ ] (نف مرکب ) پرستنده ٔ مهر : چون دعا کرد ماه مهرپرست شاه را داد بوسه ای بر دست .نظامی .
-
جستوجو در متن
-
خورشیدپرست
لغتنامه دهخدا
خورشیدپرست . [ خوَرْ / خُرْ پ َ رَ ] (نف مرکب ) پرستنده ٔ خورشید. مهرپرست . رجوع به مهرپرست شود.
-
خورشیدپرستان
لغتنامه دهخدا
خورشیدپرستان . [ خوَرْ / خُرْ پ َ رَ ] (اِخ ) گروهی که خورشیدرا می پرستند. میتراپرست . رجوع به مهرپرست شود. میترائیست ها. || آتش پرستان . (آنندراج ). آفتاب پرستان . مغان . (ناظم الاطباء). مهرپرستان : دفتر افلاک شناسان بسوزدیده ٔ خورشیدپرستان بدوز.نظا...
-
مهر
لغتنامه دهخدا
مهر. [ م ِ ] (اِ) رحم و شفقت و محبت . (برهان قاطع). محبت . (فرهنگ جهانگیری ) (غیاث اللغات ) (انجمن آرا). دوستی و مودت و محبت و رحم و نرم دلی و شفقت و مروت . (ناظم الاطباء). عشق . محبت . حب . دوستی . وداد. ود. رأفت . عطوفت . (از یادداشتهای مؤلف ) : ...