کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهرد
لغتنامه دهخدا
مهرد. [ م ُ هََ رْ رَ ] (ع ص ) مهرا. مهراء. گوشت نیک پخته . (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). رجوع به مهرا شود.
-
واژههای همآوا
-
محرد
لغتنامه دهخدا
محرد. [ م َ رِ ] (ع اِ) مفصل گردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || جای پالان از پشت . || جای بریدن . (منتهی الارب ).
-
محرد
لغتنامه دهخدا
محرد. [ م ُ ح َرْ رِ ] (ع ص ) گوشه نشین . کناره گزین . (از اقرب الموارد). || کج کننده ٔچیزی و خماننده ٔ آن به هیئت طاق . || دسته ٔ نی بر دیوار حظیره بندنده برای زینت . || پناه گیرنده به وردوک خمیده ٔ کژ. (از منتهی الارب ).
-
محرد
لغتنامه دهخدا
محرد. [ م ُ ح َرْرَ ] (ع ص ) وردوک خمانیده مانند طاق و کازه که در آن حرادی قصب باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خانه ٔ خرپشته . (مهذب الاسماء). || کژ و خمانیده از هر چیزی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).