کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهرآباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهرآباد
لغتنامه دهخدا
مهرآباد. [ م ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران ،واقع در 10هزارگزی شمال باختری شهر ری و غرب تهران ،کنار راه قزوین . فرودگاه هواپیمایی کشوری در اراضی آن واقع است . دارای 8 خانوار سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1). اکنون...
-
مهرآباد
لغتنامه دهخدا
مهرآباد. [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان خیاو، واقع در 27هزارگزی شمال خیاو و 12هزارگزی راه شوسه ٔ خیاو به اردبیل . منطقه ای است کوهستانی و معتدل . محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ا...
-
مهرآباد
لغتنامه دهخدا
مهرآباد. [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باشتین بخش داورزن شهرستان سبزوار، واقع در 50هزارگزی جنوب شرقی داورزن و 8هزارگزی جنوب شرقی راه تهران به مشهد. سکنه ٔ آن 495 تن است . محصول آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
مهرآباد
لغتنامه دهخدا
مهرآباد. [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باغان بخش شیروان شهرستان قوچان ، واقع در 9هزارگزی شمال خاوری شیروان و سر راه شوسه ٔ عمومی قوچان به شیروان . محصول آن غلات و انگور و میوه . شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
مهرآباد
لغتنامه دهخدا
مهرآباد. [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد.سکنه ٔ آن 163 تن است . محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
مهرآباد
لغتنامه دهخدا
مهرآباد. [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان توابع شهرستان گلپایگان ، واقع در 30هزارگزی جنوب شرقی گلپایگان و 11هزارگزی شرق راه شوسه ٔخوانسار به گلپایگان . کوهستانی و معتدل . دارای 266 تن سکنه . شغل اهالی زراعت و گله داری است و محصول آن غلات و لبنیات است...
-
مهرآباد
لغتنامه دهخدا
مهرآباد. [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درزآب بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد، واقع در 30هزارگزی شمال غربی مشهد و 5هزارگزی شمال راه شوسه ٔ مشهد به قوچان . سکنه ٔ آن 133 تن . محصول آن غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی...
-
مهرآباد
لغتنامه دهخدا
مهرآباد. [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. سردسیر. با 120 تن سکنه . محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
مهرآباد
لغتنامه دهخدا
مهرآباد. [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقع در 18هزارگزی غرب اسفراین و 7هزارگزی شمال راه مالرو عمومی میان آباد به بینش کش . سکنه ٔ آن 173 تن . محصول آن غلات ، بنشن و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از...
-
مهرآباد
لغتنامه دهخدا
مهرآباد. [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد، واقع در44هزارگزی شمال غربی مشهد و یک هزارگزی جنوب کشف رود.سکنه ٔ آن 111 تن است . محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
مهرآباد
لغتنامه دهخدا
مهرآباد. [ م ِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان براکوه بخش جغتای شهرستان سبزوار، واقع در 36هزارگزی شرق جغتای و 8هزارگزی جنوب راه آهن . سکنه ٔ آن 110 تن است . محصول آن غلات ، پنبه ، کنجد و زیره . شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
مهرآباد
لغتنامه دهخدا
مهرآباد. [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان خواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 10هزارگزی شرق راه شوسه ٔ تربت به نیازآباد. محصول آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
مهرآباد
لغتنامه دهخدا
مهرآباد. [ م ِ ] (اِخ ) قریه ای در 82هزارگزی قم ، میان ده نار و کاشان و آنجا ایستگاه ترن است .
-
مهرآباد
لغتنامه دهخدا
مهرآباد. [ م ِ ] (اِخ ) قریه ای در سیزده فرسنگی شرقی شیراز. (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
مهرآباد
لغتنامه دهخدا
مهرآباد. [ م ِ ] (اِخ ) قریه ای دو فرسنگ و نیم میان جنوب و شرق ابرقوه فارس . (فارسنامه ٔ ناصری ).