کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهدی استرآبادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهدی استرآبادی
لغتنامه دهخدا
مهدی استرآبادی . [ م َ ی ِ اِ ت َ ] (اِخ )شاعر است و در سال 924 هَ . ق . درگذشته . از اوست :ساقی نبود بی ادبیها عجب ازماما مردم مستیم نیاید ادب از ما.(از تذکره ٔ صبح گلشن ص 477).
-
واژههای مشابه
-
علوی مهدی
لغتنامه دهخدا
علوی مهدی . [ ع َ ل َ ی ِم َ ] (اِخ ) حاکم قلعه ٔ الموت از جانب سلطان ملکشاه .داستان وی با حسن صباح در جامع التواریخ چنین آمده است : ... بدان ایام امیر الموت علوی مهدی نام داشت از قبل سلطان ملکشاه ، و حسین قاینی ، علوی را دعوت میکرد. قومی در الموت دع...
-
کوشک مهدی
لغتنامه دهخدا
کوشک مهدی . [ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان ولایت که در بخش وارداک شهرستان مشهد واقع است و 742 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
حصن مهدی
لغتنامه دهخدا
حصن مهدی . [ ح ِ ن ِ م َ ] (اِخ ) صاحب مراصدالاطلاع گوید: شهریست از نواحی خوزستان و آبهای خوزستان از اهواز و دورق و جز آن بسوی این شهر جاریست و در آنجا بهم پیوسته ، نهری عظیم و عریض و عمیق گردد و سپس بدریا ریزد. یاقوت حموی گوید: حصن مهدی قصبه ای بوده...
-
حسین مهدی
لغتنامه دهخدا
حسین مهدی . [ ح ُ س َ ن ِ م َ ] (اِخ )هشتمین تن از ائمه ٔ رسی در سعدا است که از 393 هَ .ق . سلطنت کرد و وفات او در 404 هَ . ق . بوده است .
-
ده مهدی
لغتنامه دهخدا
ده مهدی . [ دِه ْ م ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سربند شهرستان اراک . واقع در 24هزارگزی جنوب باختری آستانه . دارای 303 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین می شود. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
شاه مهدی
لغتنامه دهخدا
شاه مهدی . [ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول . دارای 200 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
علی مهدی
لغتنامه دهخدا
علی مهدی . [ ع َ ی ِ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن منصور المهدی لدین اﷲ. فقیه و مجتهدو از ائمه ٔ زیدیان در یمن بود. وی در سال 705 هَ . ق . در «هجرة» از قرای الهان متولد شد و پس از مرگ المؤید باللّه یحیی بن حمزة، با وی بیعت شد. و او صنعاء را تصرف کر...
-
مهدی اصفهانی
لغتنامه دهخدا
مهدی اصفهانی . [ م َ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) (میرزا...) از شاعران قرن دوازدهم هجری است . از اوست :سرشک بر مژه ام قطره های شبنم دان که در هوای رخ مهرسانش از دل ریخت .(از تذکره ٔ مقالات الشعراء قانع تتوی ص 784).
-
مهدی پهلوان
لغتنامه دهخدا
مهدی پهلوان . [ م َ ی ِ پ َ ل َ] (اِخ ) محمدمهدی . شاعر و پهلوان بود و در قرن نهم می زیست و از برخی دانشها و کمالات بهره داشت و در کشتی گیری و پهلوانی سرآمد اقویاء زمان و در موسیقی مشق نموده بود. امیر علیشیر او را ستوده است . از اوست :نیست ره پیش سگا...
-
مهدی تبریزی
لغتنامه دهخدا
مهدی تبریزی . [ م َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) مهدی بیگ شقاقی . از ایل اسپرلو بود. مدتی در تبریز در خدمت خدادادخان دنبلی بیگلربیگی آنجا به سر برد و اواخر عمرش را در اصفهان گذراند. و به سال 1214 هَ . ق . درگذشت . شاعری بیباک ، لاابالی ، تندزبان ، بذله گو و هجوس...
-
مهدی حلی
لغتنامه دهخدا
مهدی حلی . [ م َ ی ِ ح ِل ْ لی ] (اِخ ) ابن داود ابی سلیمان حلی . شاعر و ادیب بود (1222-1287 هَ . ق .). در حله ٔ عراق زاده شد و هم در آنجا درگذشت . او راست : مصباح الادب الزاهر و مختارات من شعر شعراءالعرب و دیوان شعر. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1078).
-
مهدی حمال
لغتنامه دهخدا
مهدی حمال . [ م َ ح َم ْ ما ] (اِخ ) یکی از مشاهیر پرخواران به زمان ناصرالدین شاه .- مثل مهدی حمال ؛ پرخوار که لقمه های بزرگ گیرد. (یادداشت مؤلف ).
-
مهدی خالصی
لغتنامه دهخدا
مهدی خالصی . [ م َ ی ِ ل ِ ] (اِخ ) (حاجی شیخ ...) از علمای شیعه ٔ ساکن عراق بود که پس از جنگ بین الملل اول در ژوئن 1923 م . دولت عراق او را با عده ای از علما تبعید کرد. خالصی ابتدا به سفر حج رفت و سپس به ایران آمد. و پس از واقعه ٔ قتل ایمبری کنسول ا...