کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهدیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهدیة
لغتنامه دهخدا
مهدیة. [ م َ دی ی َ ] (اِخ ) شهری است در شمال افریقا، آن را عبیداﷲ مهدی مؤسس سلسله ٔ فاطمی بنا کرد در سال 303 هَ . ق . میان آن و قیروان از سوی جنوب دو منزل است . (یادداشت مؤلف ). مهدی به سال 308 درآن سکنی گزید و شهر به نام خود او خوانده شد. این شهر...
-
مهدیة
لغتنامه دهخدا
مهدیة. [ م َ دی ی َ ] (ع اِ) عطا و بخشش و انعام . (ناظم الاطباء). || عروس . (آنندراج ). عروس فرستاده شده به خانه ٔ شوهر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
دریاچه ٔ مهدیه
لغتنامه دهخدا
دریاچه ٔ مهدیه . [ دَرْ چ َ / چ ِ ی ِ م َ دی ی َ ] (اِخ ) بحیره ٔ مهدیه درمصر سفلی . رجوع به بحیره ٔ مهدیه در ردیف خود شود.
-
بحیره ٔ مهدیه
لغتنامه دهخدا
بحیره ٔ مهدیه . [ ب ُ ح َرَ ی ِ م َ دی ی َ ] (اِخ ) دریاچه ٔ مهدیه ، در مصر سفلی میان ابوقیر و ادفو قرار دارد و بوسیله ٔ شعبه ای از نیل بدریا راه پیدا می کند. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
جستوجو در متن
-
زویلةالمهدیة
لغتنامه دهخدا
زویلةالمهدیة. [ زَ ل َ تُل ْ م َ دی ی َ ] (اِخ ) شهری است به افریقیه نزدیک مهدیه که میان آن و مهدیه یک تیررس فاصله است . (از معجم البلدان ). رجوع به معجم البلدان و مهدیه و نزهة القلوب ج 3 ص 272 شود.
-
مهدوی
لغتنامه دهخدا
مهدوی . [ م َ دَ وی ی ] (ص نسبی ) منسوب به مهدی . رجوع به مهدی شود. || منسوب به مهدیه ، شهری ازبلاد قیروان . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مهدیه شود.
-
لجم
لغتنامه دهخدا
لجم . [ ل َ ج َ ] (اِخ ) نام قلعتی به افریقیه نزدیک مهدیه . (معجم البلدان ).
-
اسفاقس
لغتنامه دهخدا
اسفاقس . [ ] (اِخ ) قصبه ای است در خطه ٔ تونس از آفریقا در میان قابس و مهدیّه در دومنزلی مهدیّه . سور و دژی استوار دارد و زیتون بدانجا فراوان است . (قاموس الاعلام ترکی ). رجوع به اسفاکس شود.
-
لبنة
لغتنامه دهخدا
لبنة. [ ل ُن َ ] (اِخ ) دیهی است به افریقیة. (منتهی الارب ). از قرای مهدیه است با فریقیة (تونس ). (معجم البلدان ).
-
حسن صنهاجی
لغتنامه دهخدا
حسن صنهاجی . [ ح َ س َ ن ِ ص َ ] (اِخ ) ابن علی بن تمیم بن المعزبن بادیس . از پادشاهان صنهاجی مغرب . در مهدیه در 503 هَ . ق . و 1109 م . متولد شد و در 515 هَ . ق . پس از پدربه تخت نشست ، پس روجار حاکم سیسیل به او تاخت و از مهدیه بیرونش کرد، لیکن موحد...
-
سلا
لغتنامه دهخدا
سلا. [ س َ ] (اِخ ) نام شهری است در اقصی مغرب بعد از آن آبادی نیست مگر یک شهر کوچک موسوم به عرینطوف از طرف شمال و جنوب وصل به دریاست و در طرف غربی آن یک نهر جاری است و در مغرب مهدیه واقع شده است . (معجم البلدان ). شهری بمراکش بجنوب مهدیه . (ابن بطوطه...
-
کرکور
لغتنامه دهخدا
کرکور. [ ک َ ] (اِخ ) ضیعه ای است از ضیاع سفاقس و سفاقس شهری است از نواحی افریقیه بر ساحل و در سه روزه راه تا مهدیه . ابوالحسن علی بن محمد کرکوری ادیب منسوب به آن است . (از معجم البلدان ذیل کرکور و سفاقس ).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن یحیی (شریف ...). اولین والی مهدیه در یمن در حدود سال 900 هَ .ق . او راست : کتاب الأحکام در اصول زیدیه و البحرالزاخر در فروع ، بمذهب زیدیه .