کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهاوة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهاوة
لغتنامه دهخدا
مهاوة. [ م َ وَ ] (ع مص ) آبناک گردیدن : مَهُوَ السمن ؛ آبناک گردید روغن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). آبناک گردیدن شیر یا مسکه . (آنندراج ). بسیارآب و تنک شدن شیر. (تاج المصادر بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
مهو
لغتنامه دهخدا
مهو. [ م َهَْوْ ] (ع مص )سخت زدن کسی را. (منتهی الارب ). || رقیق شدن شیر خوردنی . امهاء. رجوع به مهاوة و امهاء شود.
-
مهابت
لغتنامه دهخدا
مهابت . [ م َب َ ] (ع اِمص ، اِ) مهابة. ترس و پرهیز. (از منتهی الارب ). بیم و ترس . (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ترس . (دهار). مخافت . (مجمل اللغة) : شیر مبارزی که سرشته ست روزگاراندر دل مبارز مردان مهابتش . ناصرخسرو.و گر شوند به بیداری ...