کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
من و من کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
من و من کردن
لغتنامه دهخدا
من و من کردن . [ م ِن ْ ن ُ م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، به کندی و با فاصله مقصود گفتن . جویده گفتن یا خواندن . (یادداشت مرحوم دهخدا). سخن گفتن چنانکه فهم نشود. رجوع به من من و من من کردن شود.
-
جستوجو در متن
-
منگ منگ کردن
لغتنامه دهخدا
منگ منگ کردن . [ م َ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به من من کردن شود.
-
غرور کردن
لغتنامه دهخدا
غرور کردن . [ غ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غرور و تکبر نمودن . غرور داشتن : دی به چمن برگذشت سرو سخنگوی من تا نکند گل غرور رنگ من و بوی من .سعدی (بدایع).
-
اعهاد
لغتنامه دهخدا
اعهاد. [ اِ ] (ع مص ) مبرا و مأمون ساختن کسی را از چیزی : انا اعهدک من اباقه اعهاداً. (منتهی الارب ). انا اعهدک من اباق هذا العبد اعهاداً؛ من ترا از گریختن این برده مبرا و مأمون میسازم . (ناظم الاطباء). مبرا ساختن از چیزی : اعهده منه ؛ بَرأه . (از...
-
رف ء
لغتنامه دهخدا
رف ء. [ رَف ْءْ ] (ع مص ) نزدیک کرانه کردن کشتی را؛ رفا السفینه رفاً. || رفو کردن جامه را و پیوستن و نیکو کردن دریدگی و بریدگی آن را؛ رفا الثوب . و یقال : من اغتاب خرق و من استغفر رفاً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پیوستن و نیکو کردن بریدگی و دریدگ...
-
نابود کردن
لغتنامه دهخدا
نابود کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نیست کردن . معدوم کردن . ناپیدا کردن . (ناظم الاطباء). افناء. اطاحة. استهلاک . (منتهی الارب ). اعدام . محو کردن . ازبین بردن . از میان برداشتن . فانی کردن : هر چند که شاه نامور باشدنابود کنی نشان و نامش را. ناصرخسرو...
-
خصومت کردن
لغتنامه دهخدا
خصومت کردن . [ خ ُ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دشمنی کردن . عداوت کردن . پیکار کردن : خواستم کز مهربانی بوسه ای رویش زنم خشم من با من خصومت کرد و از من کین کشید. امیرمعزی .سپر از تیغ تو در روی کشیدن نهی است من خصومت نکنم گر تو به پیکار آیی . سعدی (طیبات ...
-
اخبار
لغتنامه دهخدا
اخبار. [ اِ ] (ع مص ) خبر دادن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (قاموس ترکی ترجمه ٔ سید ابوالکمال ). انباء. آگاهانیدن . آگاه کردن . و صاحب منتهی الارب گوید: اَخْبَرَه ُ خبورَةً؛ خبر داد او را.- اخبار کردن ؛ آگاه کردن . خبردار کردن . اعلام کردن . || ا...
-
تقلیح
لغتنامه دهخدا
تقلیح . [ ت َ ] (ع مص ) دندان پاک کردن از زردی . (تاج المصادر بیهقی ). پاک کردن زردی دندان و مانند آن . فی المثل عود یقلح ؛ای یقنی اسنانه ُ و یعالج من القلح . من باب قردت البعیر و مرضت الرجل ؛ یعنی بیمار را بیمارداری کردم و کنه ٔ شتر پاک کردم . (منته...
-
اهمال کردن
لغتنامه دهخدا
اهمال کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فروگذار کردن . ندیده گرفتن . تکاهل کردن . درنگ کردن . واگذاردن : من بترسیدم و اندیشیدم که فرماید تا گردنش بزنند و نفرمود و بخندید و اهمال کرد. (تاریخ بیهقی ص 683).
-
جاویده
لغتنامه دهخدا
جاویده . [ دَ / دِ ](ن مف ) جویده . آنچه جویده شده . رجوع به جویدن شود.- جاویده تکلم کردن ؛ دَنْدَنه کردن . من و من کردن . نامفهوم سخن گفتن .
-
اغتزاز
لغتنامه دهخدا
اغتزاز. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خاص کردن . یقال : اغتزّ به ؛ ای اختص من بین اصحابه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خاص کردن و خاص شدن . (آنندراج ). خاص کردن کسی را از میان یاران : اغتز به ؛ اختصه من بین اصحابه . (از اقرب الموارد).
-
اثقاف
لغتنامه دهخدا
اثقاف . [ اِ ] (ع مص ) مساوی و مماثل کردن : اُثْقِفْتُه ُ (مجهولاً)؛ مساوی و مماثل کرده شد بهر من .
-
افلات
لغتنامه دهخدا
افلات . [اِ ] (ع مص ) فوت شدن چیزی . || گذاشتن . || فوت کردن . لازم و متعدی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بجستن و بجهانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). برستن و برهانیدن . (المصادرزوزنی ). جستن . انفلات . (یادداشت مؤلف ) : فلایومن علی من ...