کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منوجان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منوجان
لغتنامه دهخدا
منوجان . [ م َ ] (اِخ ) یا منقان . منوغان . قریه ای است به کرمان . قریه ای است در جانب شمال بارز به مسافت سی فرسنگ . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
جستوجو در متن
-
منوکان
لغتنامه دهخدا
منوکان . [ م َ ] (اِخ ) شهرکی است به کرمان و از وی نیل و زیره و نیشکر خیزد و این جا پانیذ کنند. (حدود العالم ). رجوع به منوغان و منوقان و منوجان شود.
-
کندر
لغتنامه دهخدا
کندر. [ ک َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان منوجان است که در بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع است و 1500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
کوه سرخون
لغتنامه دهخدا
کوه سرخون . [ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان منوجان که در بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع است و 800 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
منوغان
لغتنامه دهخدا
منوغان . [ م َ ] (اِخ ) شهری است به کرمان . (منتهی الارب ). منوقان . نام قریه ای به کرمان . منوجان . (یادداشت مرحوم دهخدا). منوکان . رجوع به منوغان و منوکان شود.
-
گوریال
لغتنامه دهخدا
گوریال . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع در 85000 گزی جنوب کهنوج و 6000 گزی شمال راه مالرو میناب به رمشک . سکنه ٔ آن 20 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
حسین آباد
لغتنامه دهخدا
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت 30هزارگزی جنوب کهنوج ، هفت هزارگزی باختر راه فرعی کهنوج به میناب . سکنه 10 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
حسین آباد
لغتنامه دهخدا
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت 85هزارگزی جنوب کهنوج . سه هزارگزی خاور فرعی کهنوج به میناب . سکنه 40 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
ده کهان
لغتنامه دهخدا
ده کهان . [ دِه ْ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت . واقع در 5700هزارگزی جنوب باختری کهنوج . سکنه ٔ آن 1500 تن . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
قنات راور
لغتنامه دهخدا
قنات راور. [ ق َ وَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، واقع در 84هزارگزی کهنوج و 3 هزارگزی خاور راه فرعی کهنوج به میناب ، سکنه ٔ آن 30 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
منوقان
لغتنامه دهخدا
منوقان . [ م َ ] (اِخ ) منوغان . منوجان . منوکان . شهری است به کرمان : سلطان بایزید را جهت اموال هرموز به طرف منوقان روانه کرد. (تاریخ گزیده ص 741). رجوع به منوکان شود.
-
ناصرآباد
لغتنامه دهخدا
ناصرآباد. [ ص ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت در 140هزارگزی جنوب کهنوج بر سر راه فرعی کهنوج به میناب واقع است و 40 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ص 407).
-
بجگان
لغتنامه دهخدا
بجگان . [ ب َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان منوجان کهنوج جیرفت در 70 هزارگزی جنوب باختری کهنوج . سکنه ٔ آن 500 تن ، آب از چشمه . محصول آن خرما و مرکبات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
باس
لغتنامه دهخدا
باس . (اِخ ) در شمال خاوری منوجان [ جیرفت ] در راه ریگان که در سه منزلی بندر هرموز است دو شهر باس و جکین در همسایگی یکدیگر واقع بود و هر کدام مسجد و بازاری جداگانه داشت . (ترجمه ٔ سرزمین های خلافت شرقی لسترانج ص 340).