کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منغمر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منغمر
لغتنامه دهخدا
منغمر. [ م ُ غ َ م ِ ] (ع ص ) فرورونده ؛ یعنی غریق . (آنندراج ). فرورفته در آب و غوطه ور. (ناظم الاطباء). منغمس . (یادداشت مرحوم دهخدا) : رنگ سیاه مناسب حال کسی است که در ظلمات نفس منغمر و منغمس بود. (مصباح الهدایه چ همایی ص 151).- منغمر در شهوات ؛ ...
-
جستوجو در متن
-
منغمس
لغتنامه دهخدا
منغمس . [ م ُ غ َ م ِ ] (ع ص ) به آب فرورونده ؛ یعنی غریق . (غیاث ) (آنندراج ). غوطه ور. فرورفته . منغمر : ما در صفقه ٔ این محنت و نعمت به هم مشارکیم و در عین واقعه ٔ یکدیگر منغمس . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 262). رنگ سیاه مناسب حال کسی است که در ظلمات...
-
منهمر
لغتنامه دهخدا
منهمر. [ م ُ هََ م ِ ] (ع ص ) آب ریزان . (آنندراج ). آب و یااشک روان گردیده و ریخته شده . (ناظم الاطباء) : ففتحنا ابواب السماء بماء منهمر. (قرآن 11/54).کرده به ماء منهمر ویران غدیر منغمرالا به امر قدقدر نتوان چنان کردن عمل . لامعی .ملک قطب الدین از آ...
-
مناسب
لغتنامه دهخدا
مناسب . [ م ُ س ِ ] (ع ص ) مشاکل . مشابه . هم شکل . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دارای مناسبت و مشابهت و موافقت . (ناظم الاطباء) : چون صفت با جان قرین کرده ست اوپس مناسب دانش همچون چشم و رو. مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 181).آن دل قاسی که سنگش ...
-
ثالس
لغتنامه دهخدا
ثالس . [ ل ِ ] (اِخ ) ملطی . نخستین فیلسوف یونان که فحص علل اشیاء در طبیعت کرد و از انتساب آن بغیب چنانکه تا آن روز عادت رفته بود چشم پوشید. او موضوع علل طبیعی اشیاء را مطرح کرده و در جهان و اصل و حقیقت عالم به پژوهش پرداخته است . او زماناً اولین فیل...
-
خرقة
لغتنامه دهخدا
خرقة. [ خ ِ ق َ ](ع اِ) گله ٔ ملخ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ). ج ، خِرَق . || جعبه ای که بطانه ٔ آن پوست گوسپند و یا پوست خز و سنجاب باشد. (از ناظم الاطباء). قسمی جامه ٔ زبرین که آستر از پوستهای گرانبها دارد. (یا...