کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منعصر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منعصر
لغتنامه دهخدا
منعصر. [ م ُ ع َ ص ِ ] (ع ص ) انگور فشارده شده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فشارده شده . (ناظم الاطباء). رجوع به انعصار شود.
-
واژههای همآوا
-
مناصر
لغتنامه دهخدا
مناصر. [ م َ ص ِ ] (ع اِ) جاهای یاری دادن . (غیاث ) (آنندراج ).
-
مناصر
لغتنامه دهخدا
مناصر. [ م ُ ص ِ ] (ع ص ) یاری دهنده .اسم فاعل از مناصرة. (غیاث ) (آنندراج ) : لاجرم هر دو مناصر آمدندهر دو خوشرو پشت همدیگر شدند. مولوی .رجوع به مناصرة شود.