کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منظرگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منظرگاه
لغتنامه دهخدا
منظرگاه . [ م َ ظَ ] (اِ مرکب ) محل نظر. تماشاگاه : درآ در دل که منظرگاه حق است و گر هم نیست منظر می توان کرد.مولوی (کلیات شمس چ فروزانفر) (فرهنگ نوادر لغات ).
-
جستوجو در متن
-
منظرگه
لغتنامه دهخدا
منظرگه . [ م َ ظَ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) منظرگاه : دل خراب چو منظرگه اله بودزهی سعادت جانی که کرد معماری .مولوی (کلیات شمس چ فروزانفر) (فرهنگ نوادر لغات ). رجوع به منظرگاه شود.